نگاه نیچه
نیچه نگاهی تبارشناسانه دارد، وی پیدایش رقابت را به نوعی بازسازی میکند. توضیحات وی در ابتدا اندکی ما را از فوتبال دور میکند. نیچه نظریات خود را با استفاده از رقابتهای ورزشی همانند بازیهای المپیک تدوین میکند، اما ارزیابی وی از نیروی فرهنگ ساز رقابت، ما را با بینشهای جدید در مورد موضوع مورد بحثمان مواجه میسازد. نیچه فرآیند پیدایش رقابت را به دوران اولیه یونان باستان نسبت میدهد.
در دوران اریس، ایزدبانوی حسادت، نبردهای سرسختانهای بین یونانیان درگرفت. در دورانی که شعرهای حماسی هومر به وجود آمدند، اریس تعبیر جدیدی یافت: حسادت در یک بستر اجتماعی مهار و برای جامعه قابل استفاده میشود. اریس به عنوان ایزدبانونی رقابت به «اریس خوب» بدل میگردد که خواستار «عمل رقابت کردن» میشود. نیچه پیدایش رقابت را یک دستاورد تمدنیِ با اهمیت قلمداد میکند.
از مرحله نابودی و ویرانی ابتدایی، یک شکل فرهنگی پدید آمد که قادر بود انرژیهای مخرب را به یک آگون، یک رقابت بر طبق قوانین تبدیل نماید، به عبارت دیگر به یک نهاد فرهنگی. جایی که پیش از این تمایل غریزی سعی در تصاحب اموال دیگران داشت، حال نبرد بر سر یک افتخار نمادین حاکم میشود، افتخاری که از سوی همگان مورد پذیرش قرار میگیرد.
در یونان باستان رقابت به سرچشمه اصلی آثار فرهنگی تبدیل شد. رقابت، حسادت را به یک انگیزهای متمدنانه برای کنش تغییر داد. کنشهای ورزشکاران، سیاستمداران و هنرمندان از این سرچشمه سازماندهی میگردید. این سرچشمه انگیزهای جهت تلاش برای دستیابی به احترام و شهرت، جهت رقابت بر سر رسیدن به بالاترین هدف را فراهم آورد و همچنین باعث ایجاد سلسه مراتبی در داخل دولتشهرها و همچنین ایجاد یادبودهای افسانهای از برندگان برجسته گردید.
تلاش ورزشکاران برای برتر بودن به گونهای تنظیم شد که در نهایت با جامعه هماهنگ شد. در رقابت، حسادت انگیزه و محرک اصلی ورزشکاران بود، اما در جامعه زمینه هایی برای فعالیت به آنها پیشنهاد میشد که در آنجا آنها میتوانستند این حسادت را به شکلی قانونی شکوفا نمایند. این نوع بازی، یک رویداد واقعی و جدی است، که با هیجان خود بر ورزشکاران و همچنین تماشاگران تأثیرگذار است.
این نوع بازی سبب ایجاد احساسات، خیالات و تصورات در آنها میشود که میتواند پیامدهای طولانی مدت بر روان آنها داشته باشد و به صورت غیرمستقیم جامعه را دستخوش تغییر نماید، این نوع بازی احساسات منفی علیه دیگران را هدایت میکند و چنین احساساتی را به صورت رفتارهای قانونی فرهنگی در میآورد. بنیانگذاران رقابت ورزشی در قرن نوزدهم میلادی به وضوح به این میراث یونانیان استناد کردند.
نیچه در مطلبی کوتاه برداشت خود در مورد رابطه بین فرهنگ و طبیعت را گسترش داد، از ساختار طبیعی انسان هیچ مسیر و هیچ پلی به سمت فرهنگ منتهی نمی شود. با این وجود این ساختار برای تشکیل شکلهای فرهنگی بسیار حائز اهمیت است، البته نه به این معنا که این ساختار توسط فرهنگ به سادگی تغییر شکل مییابد. با پیدایش یک شکل فرهنگی، این ساختار به صورت نمادین در ساختاری جدید از کنش بازتولید میشود.
شکل فرهنگی رقابت از این مزیت بزرگ برخوردار است که ویژگیهای طبیعی انسان را انکار نمی کند. این ویژگیهای طبیعی در بستر رقابت به گونهای متفاوت از موجودیت ابتدایِی نا منظم کار میکنند: کنش و تجربه در بازی به دستاوردهای نمادین در یک بستر اجتماعی به طور دقیق مشخص شده بدل میگردند. یکی از شرطهای اساسی آگون این است که چندان جدی نباشد. در رقابت بر خلاف جنگ موضوع مرگ و زندگی مطرح نیست. یک ورزشکار همه جاه طلبی خود را معطوف به شخص رقیب نمی کند، وی با رقبای خود به دلایل شخصی مبارزه نمی کند. شحص برنده با قهرمان شدن شانس زندگی رقیب بازنده خود را کم نمی کند.
پیامدهای یک شکست میتوانند به صورت نمادین سبب تغییر در موقعیت مادی یک ورزشکار در جامعه شوند، اما بیتردید تأثیری بر حقوق و شأن وی به عنوان یک شهروند نخواهند داشت. به دلیل ایجاد فاصله بین جدی و نمادین بودن یک رقابت، موفقیت در مسابقات میتواند تأثیرات خود را در جامعه نشان دهد، جامعهای که شخص برنده از آن نشأت گرفته است. کالای نمادینی که شخص برنده به آن دست یافته، بیشتر دارای یک ویژگی غیر واقعی و خیالی است.
از اندیشههای نیچه میتوان به ارزشی پی برد که عنوان قهرمانی در جهان برای افراد به صورت مستقیم و غیر مستقیم درگیر، به همرا دارد. هواداران، طرفداران و هموطنان فرد پیروز میتوانند در تصور پیروزی، جوایز، مدالها و افتخارات وی به صورت مشترک شریک باشند.
به صراحت میتوان گفت، چون رقابت خود بیمعنا است، میتواند به همه جامعه معنا بخشد. در واقع نماد پیروزی از آنجا که آرزوها و خواستههای همه افراد به صورت واقعی و غیر واقعی درگیر را در برمی گیرد، از اهمیت بیشتری برخوردار میگردد. بزرگترین عنوان قهرمانی با قدرتمندترین قدرت تخیل آن عنوانی است که بیشتر انسانها در آرزوهای خود خواهان آن هستند.
این عنوان در مکانی واقع میشود که همه شرکت کنندگان واقعی و افراد درگیر احساساتی از جایگاه خود به آن مینگرند. علاوه بر این آنها معنایی که این پیروزی برای سایرین و برای حریفان دارند را، درک میکنند. آنها درک میکنند که چه چیزی را به صورت مشترک با سایرین دارند و چه چیزی آنها را با سایرن متحد میکند.
در سالهای آغازین پیدایش فوتبال، بازیکنان تنها برای دستیابی به پیروزهای نمادین تلاش میکردند. با این حال در قرن نوزدهم میلادی کوشش هایی برای جبران مادی این پیروزهای نمادین صورت پذیرفت. امروزه نیز میزان پولی که یک بازیکن در فوتبال میتواند به دست آورد، به صورت اساسی بستگی به ارزش نمادین وی دارد، به یک بازیکن فوتبال صرفاً به دلیل اینکه فوتبال بازی میکند، دستمزد تعلق نمی گیرد و شرایط وی در این زمینه با همه افراد حقوق بگیر متفاوت است.
یک بازیکن فوتبال چون خوب فوتبال بازی میکند، حقوق دریافت میکند و بازیکنان بهتر، از دستمزد بالاتری برخوردار هستند که شاید قابل قیاس با دستمزد یک بازیکن خوب فوتبال نباشد. نزد ستارههای دنیای فوتبال چنین تناسبی به نوعی از کنترل خارج میشود، چون دستمزدها و درآمدهای آنها دیگر با عملکرد واقعی آنها همخوانی ندارد.
دستمزدهای آنها بر اساس تصورات و خیالات سران باشگاهها، کانالهای تلویزیونی و شرکتهای تبلیغاتی تعیین میشوند و در این زمینه میتوان آنها را با ستارگان دنیای سینما مقایسه کرد. در واقع در پایان قرن نوزدهم میلادی، از یک رقابت در ابتدا بیمعنا یک ساختار اجتماعی حائز اهمیت ایجاد گشت که مسیر طی شده در این زمینه در فصلهای آتی مورد بحث قرار خواهد گرفت.
فوتبال به دلیل خاستگاه تعلیمی خود دارای گرایش به قاعده مند کردن رفتار و تمایل به ساختارهای نمادین است، ساختارهایی که امروزه هنوز هم قابل تشخیص هستند. فوتبال در طول گسترش خود، ظرف مدت کوتاهی یک مؤلفه خیال انگیز ایجاد نموده و این مؤلفه را مشابه با آنچه که در آگون دوران باستان روی داد، به یک اسطوره توسعه داده است.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب زندگی در نود دقیقه فلسفه فوتبال