زبان
هر آنچه که ما زبان مینامیم، نباید یک چیز مشترک داشته باشند، بلکه آنها به روشهای مختلفی با یکدیگر خویشاوند و مشابه هستند.
ویتگنشتاین این موضوع را در «پژوهشهای فلسفی» به کمک تنوع آنچه در زبان آلمانی «بازی» نامیده میشود، نشان میدهد؛ برای نمونه «بازیهای تخته ای، ورق بازی، بازیهای توپی، بازیهای رزمی و غیره. چه چیزی در همه این بازیها مشترک است؟» اگر انسان نخواهد خود را فریب دهد و بگوید: «اینها باید وجه مشترکی داشته باشند، در غیر این صورت “بازی” نامیده نمیشدند»، سپس دیده خواهد شد که هیچ ویژگی مشترکی برای همه بازیها وجود ندارد.
آنچه که با نگاهی دقیقتر میتوان متوجه شد، بیشتر «شبکهای پیچیده از تشابهات است که با هم همپوشانی دارند و باهم تلاقی پیدا میکنند»، شباهتهای بزرگ و کوچکی که ویتگنشتاین از آنها به عنوان «تشابهات خانوادگی» نام میبرد. این شبکه از تشابهات برای نشان دادن و مشخص کردن برخی موارد قابل مقایسه که از هیچ منظری با همان کلمه یکسان نیستند، کافی است.
هنگامی ویتگنشتاین یک چنین شبکهای از تشابهات کم و بیش به هم نزدیک را بدون برخورداری از هستۀ هویتی «تشابهات خانوادگی» مینامد و آن را درتقابل با مفهوم سنتی جوهر یا ذات قرار میدهد، منظورش از «خانواده» یک واحد ژنتیکی بسته نیست، بلکه به خانوادهای فکر میکند که میتوان آن را در یک عکس خانوادگی دید، عکسی که نسلهای مختلفی در آن جمع شده اند.
ویتگنشتاین در اینجا تشابهاتی را میبیند که «بین اعضای یک خانواده؛ نظیر اندام، خطوط بارز چهره، رنگ چشم و غیره» ، وجود دارند، اما چنین تشابهاتی به عنوان یک ویژگی بین تمامی اعضای خانواده مشترک نیستند، چون به یک خانواده همواره از طریق ازدواج، اعضای جدیدی اضافه میشوند که با سایر اعضا از رابطه ژنتیکی و تباری برخوردار نیستند.
بازیها هم همانند زبانها و یا بازیهای زبانی «خانوادهای را تشکیل میدهند»، اما خانواده به معنای دوم و نه به معنای ژنتیکی آن. و میتوان به راحتی تشخیص داد که چه کسی یا چه چیزی به آن خانواده تعلق دارد و یا ندارد، و به احتمال زیاد به ندرت میتوان تردید داشت که «هندبال» یک بازی است که با «فوتبال» مرتبط و خویشاوند و از هر لحاظ با «تنیس» قابل مقایسه است.
همه این اصطلاحات نظیر «بازی»، «بازی زبانی»، «زبان» و همه کلماتی که ما در بازیهای زبانیِ زندگی روزمره استفاده میکنیم، اصطلاحاتی هستند «با کنارهها و حاشیههای مبهم و نا مشخص» که در مورد همه آنها این بحث و گفتگو میتواند وجود داشته باشد که چه چیز با یک اصطلاح قابل بیان است یا نیست.
یک ویژگی ذاتی که تصمیم گیری بر اساس معیارهای خاص را امکان پذیر مینماید، در مورد بسیاری از اصطلاحاتی که ما از آنها در یک زبان طبیعی استفاده میکنیم، وجود ندارد. این مسئله تنها در مورد اصطلاحاتی که به طور دقیق قابل تعریف هستند (همانند اصطلاحاتی که در ریاضیات وجود دارند) متفاوت است.
ما بیشتر اینجا مطلبی را در این رابطه منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب شوپنهاور تاملات و تاثیرات