اسپارتاکوس
سرنوشت انقلاب آلمان در برلین و در روزهای بین پنجم تا دوازدهم ژانویه 1919 تعیین شد، هفتهای که با عنوان «هفته اسپارتاکوس» در تاریخ آلمان به ثبت رسیده است. اتفاقی که در این هفته روی داد، یک قیام کمونیستی علیه دولت سوسیال دموکرات نبود، بلکه تلاش توده کارگران برلینی برای نجات دستاوردهای ماه نوامبر بود، دستاوردهایی که در ابتدای سال 1919 از دست رفته بودند. پنجم ژانویه در واقع یک نهم نوامبر دیگر بود.
با این وجود موفقیت توده کارگران در ماه نوامبر، در ماه ژانویه تکرار نشد. کارگران این مرتبه ناکام ماندند، چون رهبران انقلابی آنها، بیبرنامهتر و بیکفابتتر از ماه نوامبر عمل کردند، چون فریدریش ابرت خود را اکنون به اندازهای قدرتمند احساس میکرد که به خود جرأت انهدام انقلاب را میداد، کاری که وی در ماه نوامبر جسارت انجام آن را نداشت.
آنچه که در پنجم ژانویه سال 1919 در برلین اتفاق افتاد، هرگز قابل پیشبینی و یا از پیش قابل برنامهریزی نبود، اتفاق این روز در واقع انفجار خودانگیخته توده مردم بود که از دلیلی پیش پاافتاده برخوردار بود. امیل آیشهورن رئیس پلیس برلین در این روز از پذیرش اخراج خود که از سوی وزیر امور داخله ابلاغ شده بود، امتناع ورزید. وی عضوی از حزب سوسیال دموکرات مستقل بود و بعد از این جریان، حمایت دوستان حزبی خود را خواستار شد.
در روز یکشنبه چهارم ژانویه در ساختمان مرکزی پلیس برلین امیل آیشهورن با برخی از اعضای حزب سوسیال دموکرات مستقل شاخه برلین، برخی رهبران کارگران انقلابی و کارل لیبکنشت و آرتور پیک از رهبران حزب تازه تأسیس کمونیست آلمان، ملاقات نمود و فراخوانی جهت یک تظاهرات اعتراضی علیه برکناری آیشهورن داده شد، فراخوانی که منجر به یک غافلگیری ناخوشایند گردید.
آنها در این فراخوان خواستار تجمع پرشور توده مردم در ساعت دو روز یکشنبه پنجم ژانویه در یکی از خیابانهای مرکزی برلین شده بودند. اما پیشازظهر این روز همانند نهم نوامبر دستههای عظیمی از مردم و کارگران از گوشه و کنار برلین راهی مرکز شهر شدند، به نحوی که چند صد هزار نفر از مردم در همه خیابانهای مرکزی شهر و حتی در جلوی ساختمان مرکزی پلیس برلین دیده می شدند.
این تجمع هرگز مسالمتآمیز نبود و بسیاری از افراد حاضر در آن مسلح بودند. بعد از به اتمام رسیدن سخنرانیهای اعتراضی، جمعیت پراکنده نشد. درست همانند روز نهم نوامبر برخی افراد نترس و شجاع، ابتکار عمل را دست گرفتند و ضمن سر دادن شعارهایی بسیار تند و اعتراضی، گروههای مسلحی را نیز تشکیل دادند، آنها خواهان عمل از سوی رهبران خود بودند.
بعدها ادعا شد که جاسوسان حکومتی، به عنوان تحریککنندگان اصلی در این امر دخیل بوده اند، حضور جاسوسان حکومتی در بین مردم معترض محتمل به نظر میرسد، اما اینکه این جاسوسان مردم را بر خلاف اراده آنها به تحرک و عمل نظامی واداشته اند، چندان پذیرفتنی نیست.
در بعدازظهر، تظاهرات به یک اقدام مسلحانه تبدیل شد، هدف این اقدام تصرف منطقه موسوم به منطقه روزنامهها بود، منطقهای که دفتر بسیاری از روزنامهها و ناشرین از جمله روزنامه «به پیش» ارگان حزب سوسیال دوموکرات، در آنجا قرار داشت. با تصرف این منطقه همه این دفاتر و انتشارات نیز به اشغال انقلابیون درآمدند، ماشینهای چاپ از کار ایستادند و روزنامهنگاران به خانه فرستاده شدند. ساعتی بعد گروههای مسلح دیگری، ایستگاههای اصلی قطار را به تصرف درآوردند.
در طول شب نیز گروههای مسلح انقلابی در شهر به دنبال اشغال اهداف استراتژیک و مقابله با دشمنان انقلاب بودند. انقلابی که از تاریخ دهم نوامبر بیحرکت ایستاده بود، بعد از نزدیک به دو ماه وقفه، دوباره شروع به حرکت کرده و به ظاهر توانسته بود در آن شب بر برلین تسلط پیدا کند.
افرادی که برای این تجمع فراخوان داده بودند، ار حضور بسیار گسترده مردم و اتفاقات پس از آن بسیار شگفتزده بودند. آنها نمیدانستند که چه بهمن بزرگی شروع به حرکت کرده است.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب خیانت به انقلاب