کودتا
حرکت از کودتاهای خونین به عقب نشینی دموکراتیک به این معنی است که دموکراسیها بیشتر به تدریج دچار فرسایش میشوند نه اینکه به سرعت از بین بروند.
اگر شانسی برای مهار کردن این روند فرساینده داشته باشیم مهم است که تشخیص دهیم روندهای فعلی، رویدادهای تصادفی نیستند بلکه پاسخهای طبیعی به انگیزههای محلی و بین المللیاند.
فرصت های انتشار اطلاعات کنترل نشده ارائه شده توسط رسانههای اجتماعی و بسترهای پیام رسان آنلاین به عنوان منبع اصلی اطلاعات برای مردم، عامل مهمی دراین قضیه است. تمرکز قدرت در این پلتفرمها مانند حمایت از رژیمهای اقتدارگرا به اندازه دوران قبل از جنگ جهانی دوم آشکار نیست.
با این حال، تاریخچه کوتاه تجربه ما از این پلتفرمها نشان میدهد که بدون همسویی با چهرههای خودکامه، جریان اطلاعاتی آنها، فرصتهای منحصر به فردی را که برای قطب بندی مردم از طریق محتوای نژادی و مذهبی، یا دستکاری درک و دریافت مردم از واقعیات سیاسی با استفاده موثر از کمپینهای مغالطات و تخریب ماهیت گفتمان سیاسی از طریق ادبیات سازمان یافته و آزار و اذیت آنلاین پیدا میکنند؛ در اختیار نخواهند داشت.
فروپاشی در فرایندهای دموکراتیک، اگرچه پاسخی به انگیزههای سیستمی است، اما مسئلهای نیست که به خودی خود حاصل شود. همیشه یک طراحی و نمایندگی استراتژیک وجود دارد که این فروپاشی را به وجود میآورد. حتی در مورد بازیگران پراکندهای که ممکن است بدون مجوز مشخصی از سوی رهبران سیاسی خود فعالیت کنند یا آتش به اختیارانه به یک فراخوان صریح برای تجهیز پاسخ دهند، وقتی که پا از گلیم خود فراتر میگذارند یعنی قدم بعدی منطقی را برداشتهاند.
تا کنون، پاسخ دهی به این مشکلات، یا محدود به قانون موجود بوده یا نیاز به دخالت به شکلی که قانون تغییر و تکامل پیدا کند. این مساله توپ را به طور مستقیم در زمین نهاد قضایی میاندازد تا در مورد سوالات قانونی و قانون اساسی قضاوت کند.
هر راه موثر برای حل مشکل باید ظرفیت و اختیارات لازم را به کسانی بدهد که در صورت حل مشکل بیشترین ضرر متوجه آنها میشود. تقویت احتمالی قانون رقابت برای مهار انحصار پلتفرمهای اینترنتی یکی از پاسخهای بالقوه است. همان طور که ما اقتصادی رقابتی داریم، جایی که توجه عموم فقط به چند بازیگر بزرگ محدود نمیشود.
همانطور که در ابتدای کتاب بحث کردیم، جامعه غیرعقلانی به راحتی در معرض خطر قرار گرفته و دستکاری میشود. وقتی مردم نتوانند به سطوح غیرممکن «صلاحیت همه جانبه» که لیپمن آن را اساس دموکراسیها میداند برسند، افسوس خوردن نسبت به شکست دموکراسیها بیهوده است. به طور مشابه بیفایده است که مردم را در معرض خطر قرار دهیم و آنها را به عنوان یک دریافت کننده منفعل اطلاعات – چه مشروع و چه غیر مشروع – ببینیم و سپس باورها، عقاید و اقدامات خود را در واکنش به آنها تغییر دهیم.
عموم مردم هرچند غیر عقلانی، اما در واکنش به اطلاعات، پیچیده عمل میکنند. وقتی ما با ادبیات قطبی شده دستکاری میشویم، این یک مسئله اجتماعی عمیقتر را به ما نشان میدهد. تمرکز انرژی بر روی پیامهای خاص، به سادگی ما را به سمت اقدامات غیر منطقی سوق داده است. خواه منجر به رأی دادن برخلاف منافع مان شود یا درگیر شدن در خشونت که هردو بیمعنی خواهد بود. شاید ایده آل «دیوِیی» در مورد حضور اجتماعی مردم و توانایی تشکیل انجمنها همان چیزی است که باید مورد توجه قرار دهیم.
دموکراسی وقتی کارکرد دارد که عموم مردم بتوانند خود را به گونهای سازماندهی کنند که از اطلاعاتی که از محیط اجتماعی شان به دست میآورند در راستای آگاهی بخشی به عملکرد جمعی خود استفاده کند.
این نیاز به یک بازار رقابتی دارد که در آن مردم بتوانند منابع اطلاعاتی خود را انتخاب کنند، پلتفرمهای خصوصی را به عنوان تالارهای گفتمان عمومی بشناسند و ساز و کارهای معناداری برای تعامل و ارتباط با آنها داشته باشند.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب شبکه های اجتماعی و سیاست قدرت