ارتباط بین افزونگی و آشفتگی تعامل بین بازیکنان یک تیم را می‌توان ارتباطی - نشر پیله

ارتباط بین افزونگی و آشفتگی

کتاب زندگی در نود دقیقه فلسفه فوتبال
Rate this post

ارتباط بین بازیکنان

تعامل بین بازیکنان یک تیم را می‌توان ارتباطی بدون کلام دانست. ارسال توپ به هم تیمی و یا به سمت دروازه حریف کنشی است که با آن بازیکن می‌خواهد پیامی را منتقل کند، ارسال توپ در واقع کنشی کلامیِ بدون صحبت کردن است. هر پاسی دارای یک وجه نهفته امری است: بازی را ادامه بده! در فضای خالی حرکت کن! به سمت کناره‌های زمین برو و از آنجا توپ را به موقعیت خطرناک جلوی دروازه برسان! این موارد پیام‌های ساده‌ای به شمار می‌روند، اما تبدیل ساختار ارتباطی آنها به کنش‌های عملی و اجرایی کردن آنها در برابر تیم حریف بسیار دشوار است. بازیکنان تیم حریف نیز همان بازیکنان تیم خودی می‌توانند کنش‌ها را پیش بینی کنند، در انتقال توپ اختلال ایجاد نمایند و حتی توپ را از آن خود نمایند.

برقراری ارتباط از طریق کنش‌های فوتبالی تبادل محتوا نیست، بلکه اجرایی کردن ساختارهای عملی در برابر یک تیم دیگر است. چنین ارتباطی نشان می‌دهد که زبان هنگامی که صرفاً محدود به حرکات و اشارات می‌شود، چگونه کار می‌کند. توپ در اینجا در نقش انتقال دهنده درخواست‌ها ظاهر می‌شود.

با این حال توپ تأثیرات متفاوتی نسبت به حرکت‌های بدن دارد، توپ بُعد دیگری از تبادل ارتباطات را می‌گشاید. از حرکات توپ ساختارهای خاصی در شکل منحنی حرکت، کمانه کردن و زاویه گرفتن پدید می‌آیند که انسان نقشی در ایجاد آنها ندارد، حرکت هایی که کنترل آنها بسیار دشوار است. توپی که در جریان بازی تصادفی به نقطه‌ای از زمین می‌رود که کسی

انتظار آن را ندارد، می‌بایست به صورت هدفمند به جریان بازی بازگردانده شده و برای طرح ریزی حرکتی جدید مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال هنگامی که توپ به صورت اتفاقی به پشت مدافع اصابت می‌کند و به سمت دروازه خودی روانه می‌شود، به نحوی که موقعیتی مناسب برای گشودن دروازه در اختیار مهاجم حریف قرار می‌گیرد، فرصتی هیجان انگیز ایجاد می‌گردد.

فوتبال به حوزه مبارزه و تلاش برای کسب تسلط تعلق دارد. در فوتبال می‌بایست بر حریف و توپ مسلط شد. فوتبال نبردی نمادین و یک رویارویی واقعی بر سر تسلط یک گروه بر گروه دیگر است. دستیابی به قدرت و تسلط برای هر دو تیم در فوتبال حرفه‌ای بسیار حیاتی است. تمامی مزایا و برتری‌های حاصل از مبارزه از سوی تیم برنده جهت تسلط بر تیم حریف مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تیم برنده این مزایا را در طولانی مدت به کار می‌بندد. تیم برنده سعی می‌کند تا تیم بازنده در مدتی مشخص از فرصتی برای بازیابی موقعیت از دست رفته خود و همچنین بازتولید ابزار قدرت خود، برخوردار نگردد. تیم برنده این فرصت را به دست می‌آورد تا به قلمروی اجتماعیِ تحت تسلط خود، تا حد امکان شکلی مستقل دهد و در بلند مدت قانون مختص به خود را در آنجا وضع نماید.

در فوتبال حرفه‌ای در قالب بازی تحولی مشابه با حوزه‌های اقتصادی و سیاسی اتفاق می‌افتد که در آنها «کنشگرانِ» بزرگ از تسلط خود برای تحکیم برتری خود و تضعیف بلند مدت حریف شکست خورده خود بهره می‌برند. از استراتژی افراطی و قلدرمأبانه بایرن مونیخ برای خرید بازیکنان با کیفیت و تأثیرگذارِ رقبای سرسخت، می‌توان به مثالی واضح برای چنین گرایشی نام برد.

در بازی فوتبال می‌توان چنین تسلطی را راحت از زندگی روزمره تحمل کرد. در فوتبال می‌توان از ظهور چنین تسلطی و گسترش آن لذت برد، هواداران تیم برنده نیز از اعمال چنین تسلطی به وجد می‌آیند. این مسئله در فوتبال امکان پذیر است، چون فوتبال نه «بقای اصلح»، بلکه یک شکل فرهنگی است که همان گونه که فریدریش نیچه نوشته، از سوی یونانیان ابداع شده تا به حسادت بین شهروندان یک دولتشهر، ساختاری قاعده مند و سازنده اعطا نماید.

در مدرنیته اندیشه دیگری به این مسئله اضافه شد، قدرت اعمالی در فوتبال سرکوب گرانه نیست، این قدرت به انسان‌ها از سوی قدرت‌های خارجی تحمیل نمی گردد. در فوتبال تیم‌های پایه، بازیکنان جوان رفتار مورد نظر مربیان را به نوعی درونی می‌کنند. آنها فشاری که منجر به کنش مورد نظر می‌شود را بر خود وارد می‌کنند.

در فوتبال پایه آموزش صرفاً به توسعه قابلیت‌های حرکتی و تاکتیکی محدود نمی شود. هر بازیکنی که ساز و کارهای تیمی را نپذیرد، از چرخه آموزش خارج می‌شود. قدرت در آموزش‌های ورزشی به صورت غیر مستقیم اعمال می‌شود. این آموزش‌ها جاه طلبی بازیکنان جوان و همچنین آرزوی آنها برای جلب رضایت مربی را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

ارتباط در فوتبال نوعی درگیری است که در آن هر دو طرف مجبور می‌شوند کیفیت کنش‌های خود را به طور دائم بررسی نمایند. بین اعضای یک تیم درکی در زمینه نحوه حمله و دفاع ایجاد می‌گردد، اینکه آنها می‌خواهند بازی مالکانه‌ای را از خود نشان دهند و با ایجاد شبکه‌ای فشرده توپ را با پاس‌های کوتاه بین خود به چرخش درآورند، یا اینکه در نظر دارند حملات غافلگیره کننده‌ای را انجام دهند، در نبردهای دو نفره بر حریف چیرگی یابند و تلاش کنند با شوت‌های دقیقِ از راه دور دروازه حریف را تهدید نمایند.

این شیوه‌های بازی دو نوع مختلف از توافق را نشان می‌دهند، یکی از این شیوه‌ها تمرین شده و مبتنی بر مهارت و دیگری مخاطره آمیز و مبتنی بر غافلگیری. این دو روش در واقع دو سبک متفاوت ارتباطی به شمار می‌روند که با استفاده از اصطلاحات ایجاد شده توسط ویلم فلاسر فیلسوف اهل جمهوری چک، می‌توان آنها را دقیق تر توصیف نمود.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب زندگی در نود دقیقه

109000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *