توسعه بعد از فروپاشی بلوک کمونیستیبلوک کمونیستی و توسعه - نشر پیله

بلوک کمونیستی و توسعه

کتاب دولت های توسعه گرا
Rate this post

توسعه بعد از فروپاشی بلوک کمونیستی

در طول دهه 1990 – بعد از فروپاشی بلوک کمونیستی – این نکته که دمکراسی نه فقط یک مشخصه مطلوب توسعه است، بلکه به همان اندازه یک امر ضروری است بدل به جزئی مهم از تفکر رسمی غرب شد.

در حالی که تفکر مزبور برای کشورهای در حال توسعه به دلیل کاهش قدرت و حیطه‌ی نفوذ و حتی در مواقعی زیان اقتصادی ارزشمند نبوده است، برای دیگر حاکمیت‌ها و نهادهای بین‌المللی هم‌چون بانک جهانی به دستورالعملی عادی بدل شده است.

تا کشورهای در حال توسعه را قانع سازند که برای ارسال کمک‌های اقتصادی باید فضای کلی سیاست در امتدادی دمکراتیک باشد و یکی از مهم‌ترین مولفه‌های دمکراتیک که مورد سنجش مکرر قرار می‌گیرد حقوق بشر است.

فرایندهایی که برخی اوقات به مثابه مولفه‌ای لازم از آن‌‌‌چه امروز تحت عنوان «حکمرانی خوب» مورد اشاره قرار می‌گیرد و من بعداً می‌خواهم به توضیح آن بپردازم (فصل پنجم) درنظر گرفته می‌شود.

در این‌جا دو پرسش مرتبط به یکدیگر امّا مجزا از هم وجود دارد که باید بررسی شوند.

سوال اول مربوط به چشم‌انداز دمکراسی – یا به بیان دقیق‌تر، دمکراسی تثبیت‌شده و پایدار – در کشورهای در حال توسعه است، یعنی دمکراسی‌هایی که به مثابه بخشی از «موج سوم» دمکراتیزاسیون به وجود می‌آیند، آیا در جهان در حال توسعه مصون می‌مانند؟

باید انتظار داشته باشیم که روند معکوس دمکراسی را به نحوی بسیار جدی مشاهده نمائیم، هم‌چون آن‌چه بعد از دو موج پیشین دمکراتیزاسیون اتفاق افتاد، یعنی در سال‌های بین دو جنگ جهانی (به خصوص در اروپا) و در جهان پس از استعمار، بعد از 1960، بعد از اولین فوران استعمارزدایی با گرایشات دمکراتیک.

پرسش دوم در ارتباط با میزانی است که دولت‌های توسعه‌گرا می‌توانند دمکراتیک باشند، یا به بیانی اندکی متفاوت، میزانی که دولت‌های دمکراتیک می‌توانند هم‌چنین به مثابه دولت‌های توسعه‌گرا عمل کنند.

یعنی این‌که دولت‌های غیردمکراتیک تا چه حد می‌توانند به مثابه دولت‌های توسعه گرا عمل کنند و بالعکس.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب دولت های توسعه گرا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *