خیانت در مفهموم اگزیستانسیالیسم خیانت - نشر پیله

خیانت

کتاب فرهنگ توصیفی اگزیستانسیالیسم
Rate this post

فیلسوفان اگزیستانسیالیست همواره به مفهوم خیانت اعم از خیانت به کسان، آرمان‌ها، کشورها، انسان‌ها و حتی خدایان، توجه داشته‌اند. کی‌یرکگور معتقد است که داستان ابراهیم و اسحاق همانگونه که نماد ایمان الهی است، نمادی از خیانت پدر به فرزند نیز هست.

خیانت در مفهموم اگزیستانسیالیسم

اگر ابراهیم حقیقت را در مورد قربانی کردن اسحاق به او گفته بود احتمالا اسحاق با او به قربانگاه نمی‌رفت و ایمان ابراهیم نیز هرگز با قربانی کردن فرزندش، پیش از نجات توسط مشیت خداوند، محک نمی‌خورد.

کی‌یرکگور مثال‌های دیگری را نیز از این قبیل، در دفتر خاطرات یک اغواگر مطرح کرده است. آلبر کامو نیز مجذوب دون ژوان بود و سارتر چندین نوشته در مورد خیانت زوج‌ها به یکدیگر و فریبکاری دوستان در مقابل هم دارد.

  • جاسوسان دوجانبه و پیمان شکنان، عناصر جدانشدنی ادبیات و فلسفه‌ی اگزیستانسیالیستی هستند.

چرا خیانت در اگزیستانسیالیسم موضوع جالب توجهی است؟ میلان کوندرا در رمان مشهورش، سبکی تحمل ناپذیر هستی، بخشی به نام “فرهنگ واژگان بدفهمیده” قرار داده است، و در میان این واژگان، “وفاداری و خیانت” نیز دیده می‌شود.

اما کوندرا در عمل بر بعد منفی آن­ تمرکز دارد. این رمان روایتگر داستان خیانت زنی جوان به نام سابینا است که در زمان حمله‌ی شوروی به چکسلواکی از کشور خارج شده است. او در همین حال درگیر یک رابطه عاطفی خیانت‌آمیز شده و به عنوان یک هنرمند، در ژنو مطرح گردیده است.

همواره در زندگی به سابینا گفته شده بود که خیانت امری پلشت و وفاداری فضیلتی بزرگ است. اما او به تمام آموزه‌های پدرش و نظام ارزشی موجود، پشت پا می‌زند.

به نظر سابینا، خیانت عملی والا است، چرا که “به معنای درهم شکستن قالب‌ها” است. تنها در هنگام خیانت است که او احساس می‌کند عنان زندگی‌اش را در دست گرفته و از چارچوب‌های تعریف شده توسط دیگران خارج شده است.

خیانت کنش ناب فردانیت شخص است و او آن را به تنهایی مرتکب می‌شود. هر بار که سابینا یکی از مردان دلباخته‌اش را رها می‌کند و با دلباخته‌ای دیگر همراه می‌شود، او تماما با اراده‌ی خویش تنها می‌گردد.

با این همه مشکل بنیادینی درباره‌ی خیانت وجود دارد: خیانت بی‌انتها است. چنانکه سابینا درمی‌یابد، به محض این که او خیانتی را به پایان می‌رساند، در صدد انجام خیانتی دیگر برمی‌آید.

بنابراین در نهایت “تمام خیانت‌های او پوچ و بی‌هدف بوده‌اند”. این پوچی همان سبکی تحمل ناپذیر هستی است: جهان و زندگی‌ای که هیچ هدفی بر آن مترتب نباشد، همان، سویه‌ی تاریک آزادی است.

در این زمینه: اضطراب از نگاه اگزیستانسیالیسم

برگرفته از کتاب: فرهنگ توصیفی اگزیستانسیالیسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *