عکاسی مستند
زمانی که برای عکاسی داستانی در بمبئی آماده میشدم، من قبلاً هم داستانهای مشابهی را در شهرهای بزرگ جهان عکاسی کرده بودم و -مثل همیشه- همه پیشتولید کاری ام، تمرکز بر یافتن افراد خاصی بود که دارای دیدی نو و نفوذی قوی در اجتماع هستند.
قبلا هم تعدادی از کسانی را که مشتاق و علاقهمند بودند را برای پروژه های فوق العاده خلاقانه و تأثیر گذار پیدا کرده بودم.
یکی از آنها یک شبکه مبتکرانه برای بازیافت زباله ابداع کرده بود، دیگری سازمانی را برای مردم فقیر تأسیس کرده تا خدمات جراحی رایگان به آنها ارائه بدهد، و دیگری تلاش میکند مانع تخریب جنگل های گیاه شاهپسند شود.
دو روز قبل از سفرم به هند، ادیتور به من گفت که نظرش تغییر کرده است. او ترجیح میداد داستانی درباره افراد ثروتمند و مهمانی های دیوانهوارشان داشته باشد.
با وجود تغییر ناگهانی موضوع، من کاملا آماده بودم.
البته، باید افراد بیشتری را شناسایی و با آنها ارتباط میگرفتم، و درباره اطلاعات متفاوتی تحقیق میکردم، ولی خوشبختانه همه چیز خیلی راحت پیش رفت.
البته حالا قادر بودم که بعد از بازگشت از سفر هر دو داستان را عکاسی و مدیریت کنم طوری که نسخه های اصلی را به یک مجله دیگر بفروشم.
زمانی که به تغییرات دقیقه نودی و اتفاقات غیرقابل پیش بینی عادت کنید، مشکلات می توانند تبدیل به فرصت شوند. خب . . . البته در مدت معین و محدودی.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب روایت داستان برای فتوژورنالیست ها