نظریههای توطئه
در رژیمهای سرکوبگر، پر کردن پرسشنامه در میان شهروندان در باب باور آنها به نظریههای توطئه مشکل است. اما در کشورهای مدرن به علت وجود آزادی بیان برای انتقاد کردن، چنین پژوهشهایی آسانتر است.
در دمکراسیهای مدرن باور به نظریههای توطئه میان جناحهای چپ و راست بیشتر است یا میان میانهروها؟ باید مراقب باشیم که اتحادیه اروپا یا آمریکا که چپ یا راست ایدئولوژیکی هستند، را با رژیمهای سرکوبگر یکسان فرض نکنیم.
من از کسانی که احزاب ضد مهاجرت اتحادیه اروپا را به عنوان «نازی» یا احزاب سوسیالیست اتحادیه اروپا را به عنوان کمونیست ترسیم میکنند، ناراحت میشوم.
در واقع، این بیان صفات، سادهانگاری بیش از حد است که تفاوتهای تاریخی مهم را نادیده گرفته و تشخیص نمیدهند که این رژیمهای اقتدارطلب تا چه حدی در سرازیری تند اخلاقی افتادهاند.
مثلاً احزاب ضدمهاجرت کنونی معمولاً حمایتگر هستند. (یعنی میخواهند از مرزهای فعلی کشور خود بهتر حفاظت کنند.) در حالی که نازیها توسعهطلب بودند (یعنی میخواستند مرزهای آلمان را گسترش دهند) صرفنظر از تفاوتهای آشکار که در ضرورت جنگ داشتند.
احزاب سوسیالیست مدرن در اتحادیه اروپا هم رفراندوم و دمکراسی را دوست دارند و این در تضاد کامل با رژیمهای کمونیست سرکوبگر است.
با وجود این تفاوتها فرضیه این فصل در مورد چگونگی ارتباط نظریههای توطئه و ایدئولوژی است که باید شامل جنبشهای پوپولیستی در کشورهای دمکراتیک هم باشد.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب روانشناسی نظریه های توطئه