سینما و سانسور
این کتاب، اهمیت و اعتبار مؤلفههای تفاسیر تاریخی متمایل به رویکردهای سنتی یا توتالیتر را تصدیق و تائید میکند.
در تمامی بخشهای کتاب این امر بهطور مستدل ثابت میشود که کنترل سیاسی متمرکز و نظاممند، تأثیری بنیادی بر سینمای شوروی دههی 1930 برجای گذاشت.
دیوانسالاری (بوروکراسی) بیشازحد نیز نقش بزرگی در تضعیف صنعت فیلم و به حداقل رساندن تأثیر بالقوهی آرزوی «سینما برای تودههای میلیونی مردم« ایفا کرد. مضاف بر این، خشونت سیاسی هم تأثیر بسزایی بر سینمای شوروی بهویژه در سالهای پایانی دههی 1930 داشت.
بااینوجود در همان زمان این تحلیل در برابر جنبههای خاصی از دیدگاه سنتی قرار گرفت، بهویژه آنهایی که مؤید کنترل کامل استالین بر صنعت سینما بودند و بروز هرگونه خلاقیت در صنعت و هنر سینمای این دوره را منتفی میدانستند.
همچنین این کتاب جنبههایی از دیدگاههای تجدیدنظرطلب را نیز تائید میکند.
با در نظر گرفتن این واقعیت که چون صنعت سینما در این دوران زیر فشار شدید تمرکزگرایی و بوروکراسی قرارگرفته بود، دچار هرجومرج و ناکارآمدی سازمانی نیز شده بود؛ اما باوجود اهمیت استدلالهای بیانشده در این کتاب، هدف اصلی مؤلفین آن ایجاد رویکردی تازه به سینمای شوروی در دههی 1930 است.
اگر در پی فهم چرایی اتخاذ فرمهای سیاسی، اقتصادی و سازمانی توسط سینمای شوروی در این بازهی زمانی و نیز دلیل شکست صنعت فیلم شوروی در دستیابی به اهداف خود هستیم، ناچاریم در ابتدا روشهای تفکری که زیربنای توسعهی آن بودهاند را بررسی کنیم.
این اثر نهتنها از منظر روششناختی با تفسیرها و تحلیلهایی که پیشازاین دربارهی سینمای دههی 1930 ابرازشدهاند، متفاوت است بلکه به موضوع سیاسی گستردهتری نسبت به آنچه بهصورت سنتی وجود داشته، میپردازد.
حوزههایی که موردتوجه خاص پژوهشگرانی مانند پیتر کِنِز، تیلور و یانگبلود قرارگرفتهاند و شامل؛ سیاستهای دولت و حزب، مدیریت و مدیران سینما، سانسور، رابطه بین سیاست و رئالیسم سوسیالیستی، پرسشهایی در مورد گونهی سینمایی (ژانر) ، نقش سینمای عامهپسند و بررسی دقیق کارگردانان، فیلمهای فردی یا گروهی از فیلمها میشود.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب سینمای شوروی