مراقب عقاید خود باشیم مراقب عقایدی که اعتماد به نفستان را بهتر جلوه می‌دهند، باشید. - نشر پیله

مراقب عقاید خود باشیم

کتاب در ستایش شکاکیت
Rate this post

عقاید

مراقب عقایدی که اعتماد به نفستان را بهتر جلوه می‌دهند، باشید. از هر ده زن یامرد، نه تای آن‌ها قاطعانه در مورد برتری جنس خودشان نسبت به دیگری اطمینان دارند. هر دو طرف نیز شواهد فراوانی در مورد حق به جانب بودنشان ارائه می‌کنند. اگر شما مرد باشید، می‌گویید که بیشتر شاعران و دانشمندان مرد هستند؛ اگر زن باشید در پاسخ به آن‌ها می‌گویید بیشتر مجرمین هم مرد هستند.

مسأله به خودی خود لاینحل است، اما خود بزرگ بینی این را از اکثر مردم مخفی می‌کند. همه ما، اهل هر جای این کره خاکی که باشیم، اطمینان داریم که کشور خودمان به همه کشور‌های دیگر برتری دارد. زمانی که می‌بینیم هر کشوری ویژگی‌ها، شایستگی‌ها و ضعف‌های خودش را دارد، نظام ارزشی مان را به گونه‌ای تطبیق می‌دهیم که نشان دهیم شایستگی‌ها و قابلیت‌های ملت ما واقعا اهمیت دارند؛ در حالی که ضعف‌هایمان نسبتا ناچیز و پیش پا افتاده هستند. اینجاست که انسان عاقل اذعان می‌کند که مسأله چیزی است که برایش به وضوح پاسخ درستی وجود ندارد.

تنها راهی که من برای مقابله با کبر و خود بینی انسان می‌شناسم این است که به خودمان متذکر شویم انسان یک بخش ناچیز در سیاره‌ای کوچک در گوشه‌ای از جهان است و در بخش‌های دیگر جهان چه بسا موجوداتی زندگی کنند که از ما نیز برتر باشند همان طور که ما نسبت به یک چتر دریایی برتری داریم.

علاوه بر خود بزرگ بینی , برخی احساسات دیگر، متداول ترین منشا اشتباه در انسان هستند. مهم ترین این احساسات، ترس است. گاهی اوقات ترس از طریق شایعه پراکنی در مورد فجایع زمان جنگ و یا تصور کردن چیزهای ترسناک مثل روح یاجن به صورت مستقیم عمل می‌کند، و یا غیر مستقیم از طریق به وجود آوردن باوری به چیزی دل گرم کننده مثل اکسیر حیات و یا بهشت برای خودمان و دوزخ برای دیگران عمل می‌کند.

ترس اشکال مختلفی دارد- ترس از مرگ، تاریکی، ناشناخته‌ها، اجتماع و یا نوعی ترس مبهم و رایجی که برای افرادی پیش می‌آید که ترس‌های ویژه خودشان را از خودشان نیز مخفی می‌کنند. مادامی که ترس‌هایتان را نپذیرید و با تلاشی سرسختانه از خودتان در مقابل قدرت خیالی شان محافظت نکنید، نباید امیدوار باشید که بتوانید در مورد مسایل پر اهمیت به درستی فکر کنید. ترس مهم ترین منشا خرافات و یکی از مهم ترین ریشه‌های ظلم است. در مسیر پیروی از حقیقت و داشتن زندگی ارزشمند، غلبه بر ترس سر آغاز خردمندی است.

دو راه برای دوری از ترس وجود دارد: اولین راه این است که به خودمان بقبولانیم که ما از هرگونه اتفاق ناگواری در امان هستیم، راه دیگر با پرورش شجاعت در خودمان حاصل می‌شود. راه دوم سخت است و در مقاطع خاصی برای افراد غیر ممکن می‌شود. در نتیجه راه اول همیشه مورد استقبال واقع شده. جادو‌ها و طلسم‌های کهن هدفشان این بود که با ضرر رساندن به دشمن و حفاظت از شخص او را در مقابل طلسم و افسون و جادو در امان نگه دارند.

اعتقاد به این موارد به عنوان راه‌هایی برای رفع خطر، قرن‌ها بدون تغییر در تمدن بابل به قوت خویش باقی ماند و از آنجا به امپراطوری اسکندر رسید و بعد توسط رومی‌ها طی زمانی که مجذوب فرهنگ یونانی شده بودند، فراگرفته شد و از رومی‌ها به مسیحیت نیز گسترش پیدا کرد. امروزه علم، اعتقاد به سحر و جادو را کمرنگ کرده است و این کار توسط کلیسا نیز محکوم شده.

با این وجود، سحر و جادو، روشی ابتدایی برای غلبه بر ترس بود که موثر هم واقع نمی‌شد. به دلیل این‌که جادوگران شرور همیشه قوی تراز خوب‌ها بودند. در قرن‌های 15، 16 و 17، ترس از جادوگران و جن گیران، منجر به سوزاندن هزاران افرادی شد که محکوم به این جرائم بودند.

اما عقاید جدیدتر، بخصوص آن هایی که مربوط به زندگی پس از مرگ بودند، شیوه‌های موثر تری برای مقابله با ترس بودند. سقراط، در روز مرگش گفت که در دنیای بعدی، در جوار خدایان و قهرمانان خواهد زیست. و ارواحی او را احاطه می‌کنند که هیچ‌گاه با جدل‌های بی‌پایان او مخالفت نمی‌کنند.

 افلاطون در کتاب “جمهوری” حکم کرد که نظریات مربوط به زندگی پس از مرگ باید توسط حکومت تحمیل شود نه به خاطر درستی آن‌ها، بلکه به دلیل این‌که سربازان را ترغیب به کشته شدن در جنگ کند. او عقاید سنتی در مورد هادس را قبول نداشت، زیرا تصویری که آن‌ها از روح متوفی ارائه می‌کند، تصویری غمگین است.

مسیحیت ارتودوکس، قوانینی برای رستگاری وضع کرد. اول این‌که باید تعمید داده شوید؛ بعد باید از همه خطاهایی که مربوط به دین است پرهیز کنید، و در آخر قبل از مرگ باید از همه گناهانتان توبه کرده و طلب آمرزش کنید.

این اعمال تضمینی بر نجات شما از جهنم نیست، اما می تواند ورود نهایی شما به بهشت رافراهم سازد. دانستن الهیات ضروری نبود. یک مقام بلند مرتبه کلیسا مقتدرانه اعلام کرد که اگر زمان مرگ بگویید که” من به هر آن چه کلیسا معتقد باشد، معتقدم، و کلیسا به هر آنچه من معتقدم، معتقد است. ” اصول مسیحیت ارتودوکس را رعایت کرده‌اید.

همه این دستورالعمل‌ها می‌بایستی کاتولیک‌ها را مطمئن از یافتن راهی به بهشت می‌کرد، بااین وجود، ترس از جهنم همچنان به قوت خودش باقی بود. این عقیده که بسیاری از مسیحیان مدرن نیز به آن اعتراف می‌کنند مبنی بر این‌که همه به بهشت می‌روند، می‌بایستی ترس مرگ را از بین می‌برد، اما در حقیقت این ترس، غریزی تر و ریشه دارتر ازچیزی است که به راحتی ازبین برود.

فردریک هنری مایرفیلسوف و روان‌شناسی که اعتقادش به وجود روح باعث شکل‌گیری باور به زندگی بعد از مرگ در او شده بود، از زنی که به تازگی دخترش را از دست داده بود، در مورد این‌که چه اتفافی برای روح دخترش افتاده، سؤال کرد. زن جواب داد” من فکر می‌کنم روح او در سعادت ابدی است، اما کاش ما در مورد این مسائل ناخوشایند صبحت نمی‌کردید. ” علیرغم همه آموزه‌های الهیات، بهشت برای بیشتر مردم نیز ناخوشایند است.

متعالی ترین آیین‌ها، مانند آیین اسپینوزا و مارکوس آئورلیوس نیز، هنوز بامسأله مقابله با ترس درگیرند. آموزه‌های رواقی بسیار ساده بود: باور داشتند که تنها خیر واقعی فضیلت است که هیچ دشمنی نمی‌تواند آن را از من سلب کند؛ در نتیجه نیازی نیست که از دشمنان بترسیم. مشکل این بود که هیچ کسی واقعا به فضیلت به عنوان خیر واقعی اعتقاد نداشت، حتی خود مارکوس آئورلیوس به عنوان امپراطور نه تنها می‌خواست پیروانش را با فضیلت و پرهیزگار کند، بلکه می‌خواست آن‌ها از شر بربرها، قحطی و طاعون محافظت کند.

اسپینوزا نیز آموزه‌ای مشابه را تعلیم می‌داد و از نظر او، خیر و خوبی واقعی در بی‌ اعتنایی ما به دستاوردهای دنیوی است. هر دوی این‌ها می‌خواستند با تظاهر به این‌که رنج دنیوی شر واقعی نیست، با ترس مرگ مقابله کنند. اما این آموزه نیز بر پایه عقیده‌ای نا درست استوار است. و اگر واقعا مورد پذیرش واقع شود، باعث می‌شود افراد نه تنها نسبت به درد و رنج خودشان، بلکه نسبت به محنت دیگران نیز بی‌اعتنا باشند.

ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب در ستایش شکاکیت

42000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *