با مطالعه سیسرون انسان معاصر قادر مطالعات سیسرون و انسان معاصر - نشر پیله

مطالعات سیسرون و انسان معاصر

کتاب بنیادهای اومانیسم رنسانس
Rate this post

مطالعات سیسرون

با مطالعه سیسرون انسان معاصر قادر بود هستی انسان طبیعی خالص و آلوده نشده را در زندگی فعال، در پیشه شهروندی، به‌عبارت دیگر در سیاست‌اش ببیند و بیش از هر نویسنده دیگری او بود که با القای عناصر سازندۀ رفتار و کردار به سیاستْ اومانیست‌های اولیه را تحت تأثیر قرار داد.

برای اومانیست‌ها  انسان خوب و شهروند استعاره‌ای بیش نبود. برای آنها رفتار سیاسی انسان هنر شهروندی محسوب می‌شد که به‌عنوان یک مقوله مشخص قابلیت‌ها، دوره زندگی طولانی و متمایزی را آغاز کرد.

آنها هنجارهایی صرفاً برای سیاست درست کردند ، از این رو فضایل سیاسی نیز نامیده می‏شود، و بنابراین یکبار دیگر ارتباط با دوره باستان متأخر برقرار شد. علیرغم مقام شامخ سیسرون نباید فکر کرد که او تنها نویسنده قدیمی صاحب نفوذ بود. راست است که او را بیش از هر نویسنده دیگری خواندند و شناختند، اما دیگران نیز که به دانش‌طلبی اومانیست‌ها ربط داشتند و از ُبعد سیاست و رموز کار آن برایشان مهم بود بررسی و تعبیر کردند.

در حالی‌که در قرون گذشته- دوره فرانک‌ها- نویسندگان آبایی (آمبروس، جروم، آگوستین و امثالهم) به‌عنوان سرچشمه دانش و مدل سوگیری جامعه کلیسایی و مسیحیان جهان به خدمت گرفته شدند، اینک امثال سیسرون، لوی، اووید، کوییتلیان­، سنکا و پیروان‌اشان برای اهداف دیگری عهده‌دار همین وظیفه شدند.

از هر نظر، همه آنها را مجسم کننده و نگارگر سایه روشن‌های انسان رم قدیم ‌گرفتند. جذابیت کار اینان تصویر واقعی انسان طبیعی بود چون دقیقاً نوع انسانی را که در حوزه عمومی، زندگی شهروندی، و سیاست فعال بود و بنابراین می‌توانست الگو وار شود منتقل می‌کرد.

یک­ بار دیگر شایسته است این نکته گوشزد شود که این تمرکز بر نویسندگان قدیمی نشانگر قطع رابطه کامل با گذشته نزدیک مثلاً قرن چهاردهم یا دوازدهم نبود. آنچه که بود گسترده‌تر کردن افق‌های ذهن و پرمایه تر کردن آن بود.

بار دیگر اشپیل این فرآیند قانون رم بود. کسی به پای سیسرون متخصص در شناخت‌اش از قانون رم، کارکردش به‌عنوان وکیل مدافع و هم‏چنین سوابق شغل سیاسی طولانی‌اش نمی‌رسید. بسیار مهم است که این ویژگی را بخاطر بسپاریم.

در همه اینها هیچ چیز «جدیدی» نبود. آنچه «جدید» بود نحوه به کارگیری این آثار قدیمی، چشم‌اندازها و ارتباط آن با بشریت شهروند و ازین رو به سیاست بود. با کیاست دایمی قانون رم حلقه زنجیر با رم قدیم نه تنها هرگز قطع نشد بلکه این پیوند به چشمگیر‏ترین ویژگی اجتماعی و فرهنگی قرون وسطی تحول یافت. این دقیق‌ترین وسیله ارتباط تمام دورانْ در موقعیت‌های مختلف اثرات متفاوت برجا گذاشت.

نخست بواسطه ولگاته بود که زمینه قرون وسطی برای پذیرش قانون رم آماده و نخستین واکنش‏ها را برانگیخت و همین موجب بارور شدن خاک برای دریافت و درک مکفی نویسندگان قدیمی و کارهایشان شد. شاید به یاد آورده شود که قانون رم بود که برای اولین بار پایه دنیوی کردن حکومت را گذاشت؛ دانته بود که به قانون رم متوسل شد؛ قانون رم و قانون ملوکانه‌اش بود که در کولا «کاشف» و طرفدار پر شور خود را یافت.

شهروند به هر نحوی در کانون قانون رم یعنی دایژست حضور داشت  و در همین دایژست بود که واژه بشریت چشمگیرو برای معاصرین آشنا شد.شهروند نه تنها صرفاً صفات، احساسات و هستی ناب انسان را مشخص می‌کرد بلکه پی‌آمدهای انسان بودن، سرشت شرایط زندگی و همچنین آداب و رسوم اجتماعی و قانونی را نیز معنی می‌کرد.

این نقش قانون رم به عنوان اشپیل فرایند تاریخی کمتر شناخته شده است. شاید قوی‌ترین بست هم‌بندی قرون وسطی و مدرن به یکدیگر بود. و متقابلاً نقش حیاتی مهمی که به قانون رم نسبت داده شد و نقشی که وکلا در حکومت به‌عهده گرفتند بطور مقنعی در پیدایش یک علم حقوق اومانیست که کار اصلی خود را حفظ «خلوص» قانون رم می‌پنداشتند نشان داده شده است، پژوهشی که از قرن پانزدهم به بعد جهت و معنای جدیدی پیدا کرد.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب بنیادهای اومانیسم رنسانس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *