یورگن هابرماس فیلسوف معاصر آلمانی هستی و زمان و ایدئولوژی جنگ - نشر پیله

هستی و زمان و ایدئولوژی جنگ

کتاب هایدگر و ایدوئولوژی جنگ
Rate this post

هابرمارس و هایدگر

یورگن هابرماس فیلسوف معاصر آلمانی این نظریه را مطرح کرده است که نزد هایدگر از حدود سال 1929، ابتدای «بحران جهانی اقتصاد»، جهان‌بینی‌سازیِ نظریه شروع شده است.

  • از آن زمان، انگیزه یک تحلیل انتقادی، نامشخص و «جوان-محافظه‌کارانه» از زمان معاصر به بطن فلسفه نفوذ یافته است. این برداشت که هابرماس را قادر ساخته، «هستی و زمان» را در سطح یک نظریه صرف قرار دهد، چندان قانع کننده نیست.

اگر رابطه تنگاتنگی بین بحران اقتصادی و چرخش جوان-محافظه‌کاری برقرار شود، خطر سقوط در «فروکاست‌گرایی» اقتصادی ایجاد می‌گردد.

هابرماس در حمایت از نظریه خود، قسمت اشاره شده در بالا را از درس‌گفتارهای هایدگر در سال‌های 30/1929 نقل قول می‌کند، که در آن به شدت از آسایش و بی‌خطری منطبق بر آرمان زندگی خرده بورژوایانه، انتقاد می‌کند.

با این وجود در اینجا هنگامی که هایدگر از تاب آوردن این آرمان با وجود آموزه‌ای که «رویدادی نظیر جنگ جهانی» ارائه داده، شکایت می‌کند، به صراحت به ایدئولوژی جنگ اشاره دارد.

هایدگر در درس-گفتارهای خود، دوران معاصر را به بی‌احساسی نسبت به «صدای هولناک جنگ جهانی» متهم می‌کند، جنگی که «مرگ خدای اخلاقیِ» مسیحیت، خدایی که هر دو طرف جنگ به آن رجوع می‌کردند، را آشکار نموده است.

اما مرگ مسیحیت خبر از مرگ جایگزینانش، یعنی دموکراسی، «صلح‌طلبی»، سوسیالیسم و «سعادت عمومی» یا «سعادت برای بیشترین افراد ممکن»، دارد. آرمان‌هایی که همگی به دنبال طرد کردن خطر، ریسک و عدم امنیت از وجود، هستند و به همین دلیل با افسانه «امنیت» و برداشت خرده بورژواها از زندگی، مشخص می‌شوند.

  • کلیساهای مسیحی نیز در تلاش برای گسترش «امنیت رستگاری»، بخشی جدانشدنی از این جهانِ امنیت به شمار می‌روند که تناقض و پوچی آن سرانجام بواسطه رویدادهای جنگ جهانی اول فاش گردید.

تداوم ایدئولوژی جنگ در اینجا بار دیگر آشکار می‌شود و اینکه هایدگر تا سال 1929 تحت تأثیر آن قرار نگرفته بود، شگفت‌آور است.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب هایدگر و ایدئولوژی جنگ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *