چند ویتگنشتاین
فیلسوفان به طور معمول از طریق کتابها و آثارشان مؤثر واقع میشوند. با این وجود لودویگ ویتگنشتاین که بیتردید یکی از معروفترین و با نفوذترین فیلسوفانِ قرن بیستم میلادی محسوب میشود، آثار قابل ملاحظهای از لحاظ حجمی از خود بر جای نگذاشته است.
در زمان حیاتش تنها دو کتاب باریک از وی به انتشار رسید؛ کتابی کوچک که کمتر از شصت صفحه داشت و ویتگنشتاین همواره از آن به عنوان «رساله فلسفی- منطقی» نام میبرد، رسالهای که تحت عنوان «Tractatus Logico-Philosophicus» به شهرت دست یافت و همچنین «واژه نامهای برای مدارس ابتدایی» که ویتگنشتاین در دوران فعالیتش به عنوان آموزگار دبستان در اتریش آن را تألیف کرد. وی البته با این کتاب هیچ گونه بلند پروازی فلسفی را دنبال نمیکرد.
این واژه نامه شامل سه هزار کلمه میشد و همانطور که ویتگنشتاین خود تأکید داشته، این کتاب برای «برطرف کردن نیاز ضروریِ تدریسِ اصول درست نویسی در آن دوران» (WBG XXV) به رشته تحریر درآمده است. این واژه نامه جهت «آگاه شدن دانش آموزان از نحوه نوشتن یک کلمه» در هر زمان به کار خواهد آمد. البته «در درجه اول به سریعترین شکل ممکن و در درجه دوم به نحوی که به یاد سپاری دائمی کلمه مورد نظر برای دانش آموزان امکان پذیر شود» (WBG XXV).
بر خلاف اهداف متواضعانهای که ویتگنشتاین با تألیف این واژه نامه دنبال میکرد، وی برای مدت زمانی طولانی به «رساله فلسفی- منطقی» به عنوان مهم ترین دستاورد زندگی خود مینگریست و اعتقاد داشت به وسیله آن توانسته مسائل هزار ساله و قدیمی فلسفه را «به طور عمده و برای همیشه حل کند»
(LPA Vorwort).
ویتگنشتاین پیش بینی میکرد که مشکل بزرگ، یافتن ناشری مناسب برای چنین اثری است. چون همان گونه که وی در اواخر پاییز سال 1919، در نامهای به لودویگ فون فیکر ناشر دو هفته نامهای درباره هنر و فرهنگ به نام «مشعل» در شهر اینزبروک مینویسد: «سودی از انتشار کتاب من نصیب هیچ ناشری نخواهد شد … چون این کتاب را هیچ کس نخواهد خواند و کمتر کسی آن را درک خواهد کرد» (BW 95). و گذشته از این:
«اثری … با حجمی بسیار اندک، حدود شصت صفحه. چه کسی رسالهای شصت صفحهای در مورد موضوعات فلسفی مینویسد؟ آثار فیلسوفان بزرگ همگی دارای حدود هزار صفحه هستند و اساتید فلسفه نیز از آثاری با همین حجم برخوردار هستند. کسانی که آثار پنجاه، صد صفحهای فلسفی مینویسند، برخی نویسندگان سطحی و نا امیدی هستند که نه از ویژگیهای فیلسوفان بزرگ و نه از دانش اساتید فلسفه برخوردار هستند و فقط میخواهند به هر قیمتی چیزی چاپ کرده باشند. اما من نمیتوانم مهم ترین اثرم را با این نوع کتابها در هم بیامیزم» (BW 94 f)
خوشبختانه «رساله فلسفی- منطقی» دچار چنین سرنوشتی نشد. در سال 1921 این کتاب توسط ویلهلم اسنوالد شیمی دان آلمانی و برنده جایزه نوبل در آخرین جلد از «سالنامه فلسفه طبیعی» به انتشار رسید، اما این متن قبل از انتشار توسط ویتگنشتاین تصحیح نشده بود و وی به دلیل برخی اشتباهات موجود در متن حاضر نبود آن را به عنوان اولین انتشار از اثر خود قبول نماید. اما در سال 1922 نسخه تصحیح شده، آلمانی- انگلیسی این اثر با مقدمهای از فیلسوف معروف برتراند راسل که ویتگنشتاین نزد او در دانشگاه کمبریج تحصیل میکرد، در انتشارات «Kegan Paul, Trench, Trubner & Co» در لندن به چاپ رسید.
در کنار این دو کتاب ذکر شده ویتگنشتاین در دوران حیات خود به غیر از معدودی نوشته کوتاه، کتاب دیگری را منتشر نکرد. با این همه وی در بیشتر مراحل زندگی خود، به صورت گستردهای مشغول پژوهش و نگارش در مورد مسائل مختلف فلسفی بود و برای تکمیل دومین اثر فلسفی خود بسیار تلاش نمود، اما هرگز موفق به اتمام آن در دوران زندگی خود نشد.
به این ترتیب میراثی فلسفی بالغ بر هجده هزار صفحه از ویتگنشتاین باقی ماند، میراثی که جرج هنریک فون وریکت فیلسوف فنلاندی و جانشین ویتگنشتاین در دانشگاه کمبریج به آن سر و سامان داده است، شخصی که ویتگنشتاین خود چنین مأموریتی را به وی محول کرده بود. در ابتدای قرن جاری نیز با گسترش اینترنت میراث عظیم فلسفی ویتگنشتاین در وب سایت www.wittgensteinsource.org در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
آثار باقی مانده از ویتگنشتاین که با عناوینی نظیر «ملاحظات فلسفی»، «دستور زبان فلسفی»، «ملاحظاتی در باب مبانی ریاضیات» یا «در باب یقین» در انتشارات مشهور «Suhrkamp» به چاپ رسیده اند، هرگز آثاری مستقل به حساب نمیآیند و همواره در مورد بیشتر آنها این پرسش مطرح میشود که آیا ویتگنشتاین خود نیز حاضر به انتشار آنها در این شکل و شمایل بوده است.
چون بررسی دقیق این آثار به جا مانده از وی نشان میدهد که ویتگنشتاین روشی را برای پژوهشهای فلسفی خود برگزیده است که اغلب تشخیص این موضوع که هر یک از این آثار وی حائز چه وضعیت و منزلتی هستند را با مشکل مواجه میسازد، به عبارت دیگر نمیتوان با قطعیت گفت که ویتگنشتاین به این آثار به عنوان مرحلهای میانی در مسیر فکری خود و یا صرفاً به عنوان گرد آوری اطلاعات مینگریسته است.
اساس اندیشه و نوشتار ویتگنشتاین به اصطلاح «ملاحظاتی» را به تصویر میکشند که میتوانند از یک یا چندین جمله و حتی گاهی از یک پاراگراف تشکیل شده باشند. ترکیب زبانی استادانه این «ملاحظات» یاد آور فلسفه ورزی قصار گونه اندیشمندانی نظیر فریدریش نیچه فیلسوف تأثیرگذار آلمانی و گئورگ لیشتنبرگ دانشمند شهیر آلمانی یا فلسفه ورزی اوایل دوران «رمانتیسم» است.
با این وجود از نظر ویتگنشتاین این «ملاحظات» به تنهایی هدف غائی محسوب نمیشدند. وی در طول زندگی خود در نظر داشت که «ملاحظات» مورد نظر خود را به صورت کتابی با استدلالهایی قانع کننده درآورد و یا بعد از سال 1936 حداقل آنها را به صورت یک مجموعه فشرده منتشر نماید، مجموعهای که از طریق شکل و نحوه تدوینش بتواند دیدی کلی درباره مسائل فلسفی فراهم آورد.
ویتگنشتاین به همین منظور در قدم اول تلاش میکرد تا «ملاحظات» یا نکات مورد نظر خود را در یک دفترچه یادداشت جیبی ثبت نماید. در قدم دوم وی «ملاحظاتی» که از نظر خودش مناسب بودند را اغلب به صورت تصحیح شده انتخاب میکرد. در مرحله بعد وی بار دیگر بسته به هدف و برنامه خود، برخی از این «ملاحظات» را جهت تایپ کردن به یک ماشین نویس دیکته میکرد. از نظر ویتگنشتاین اما این متنهای تایپ شده باز هم چیزی بیش از نقطه شروعی جهت یک فرآیند فکری جدید محسوب نمیگشتند.
برخی مواقع وی بخشی از این متون تایپ شده را جدا میکرد تا بتواند به آنها نظمی جدید بخشد و یا آنها را از ابتدا ویرایش نماید. ویتگنشتاین در طول چنین فرآیندی «برخی اوقات در کمبریج میزهای مخصوص چسباندن کاغذ دیواری را قرض میگرفت، و بر روی آنها چندین متر کاغذ سفید و یا همان یادداشتهای تایب شده را پهن میکرد.
وی به این روش به صورت آشکاری سعی میکرد، به دید کاملی بر روی تمامی متن و همچنین چیدمانی جدید دست یابد». ویتگنشتاین چیدمان جدید را دوباره به ماشین نویس دیکته میکرد، اما اغلب «وی از نتیجه به دست آمده چندان راضی نبود و بار دیگر به صورت دستی مشغول تصحیح آن میشد. هدف از این کار پر زحمت ایجاد کتابی بود که بتواند از لحاظ ظاهری و محتوا انتظارات او را برآورده سازد». در آثار به جا مانده از ویتگنشتاین این مراحل مختلف از اصلاحات و تجدید نظرها جهت رسیدن به اثری رضایت بخش، در موارد زیادی همچنان قابل مشاهده است.
علاوه بر این وی گاهی اوقات پاراگرافی که نکتهای در آن وجود داشت را با کشیدن اشکال و علامتهایی مختص به خود مشخص مینمود، علامتهایی که وی در خصوص آنها مینویسد: «من الان دیگر مشغول نوشتن نیستم، بلکه تمام روز را به مطالعه مطالب تایپ شدهام میگذرانم و هر پاراگرافی را با علامت و نشانهای مشخص میکنم» (Ms 119: 80r). برخی از این نشانهها (شبیه به یک دایره و یا حرف (C در کنار «ملاحظات» مورد نظر و یا برخی پاراگرافها قابل رویت هستند. با این همه ویتگنشتاین به ندرت و به سختی از آنچه که به دست میآورد، راضی بود.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب ویتگنشتاین و پیامدها