انقلاب
در حدود نیمه قرن هجدهم میلادی روشنگری در فرانسه شروع به گسترش کرد و به صورت روز افزونی افراطی شد. حملات ولتر به کلیسا شدت بیشتری یافت و انتقاد اخلاقی از جامعه نزد مونتسکیو به وضوح به انتقاد سیاسی از مطلقگرایی بدل گشت.
تعداد روشنگران نیز رو به فزونی گذاشت و تسلط آنها بر زندگی فکری نیز آغاز شد. ولتر و سایر روشنگران در آکادمی پذیرفته شدند، این روشنگران با تشکیل «حزب فلسفی» در برابر «حزب مذهبی» نوعی آگاهیِ گروهی ایجاد نمودند. مهمترین مکانهای ملاقات آنها سالنها و محافلی بودند که اغلب از سوی بانوان اشراف زاده سازماندهی میشدند، همچنین باشگاهها و لژهای ماسونی نیز بر طبق الگوی انگلیسی به چنین محافلی اضافه گشتند.
روشنگران اکنون به دنبال یافتن پروژه مشترکی برای گرد آمدن به دور آن بودند و دانشنامه یا آنسیکلوپدی ژان لو رون دالامبر و دنی دیدرو صرفاً برای آنها پروژهای روشنگرانه به شمار نمیرفت.
در سال 1745 کنسرسیومی از ناشران تصمیم گرفتند که «دانشنامه» افریم چمبرز که در سال 1728 به زبان انگلیسی منتشر شده بود را به زبان فرانسوی ترجمه نمایند و این وظیفه را به دالامبر و دیدرو سپردند. با این وجود در حین آماده سازی چنین طرحی، برنامهای جهت انتشار شرحی کاملاً جدید و جامع از همه علوم، هنرها و مشاغل به ترتیب حروف الفبا به وجود آمد، اثری که با عنوان «دانشنامه یا فرهنگ سامانمند دانش، هنر و پیشهها» که به اختصار «آنسیکلوپدی» نیز نامیده میشود، بین سالهای 1751 تا 1780 در سی و پنج جلد منتشر شد.
تاریخ انتشار این دانشنامه به تاریخ نبرد روشنگری در فرانسه بدل گشت. از آنجا که دیدرو به دلیل برخی اظهارات آزاداندیشانه مجبور شد چند ماهی را در زندان به سر برد، آماده سازی چنین اثری با تأخیر مواجه شد. در سال 1750 اولین جلدهای دانشنامه ممنوع شدند، از سال 1753 چهار جلد دیگر مجوز انتشار دریافت کردند، اما از سال 1759 به طور کامل از انتشار دانشنامه ممانعت به عمل آمد.
حمله یسوعیها، انتشار آثار شارل دمونتنی به ویژه اثر طنز وی با عنوان «فلاسفه» و اما مهم تر از همه سوء قصد به لوئی پانزدهم در سال 1757، که همواره به روشنگری بدگمان بود از جمله عوامل ممنوعیت انتشار دانشنامه به شمار میروند. از سوی دیگر اما مادام پمپادور معشوقه لوئی پانزدهم از انتشار دانشنامه پشتیبانی میکرد.
به این ترتیب انتشار این اثر به نماد پیروزی روشنگری در فرانسه بدل گشت. البته دانشنامه پس از اولین ممنوعیت تا حدودی معتدل تر شد و تا حدودی خود را موظف به خود سانسوری نمود.
دانشنامه که مورد حمایت فکری گروهی از نویسندگان قرار داشت، در نیمه قرن هجدهم میلادی به کانون روشنگری فرانسوی بدل گشت. البته بسیاری از مقالات موجود در این دانشنامه نسخه اصلی نیستند.
مقالهای با عنوان «فیلسوف» که توسط خود دیدرو ویرایش شده، به اثری با نامی مشابه از دومارسایس باز میگردد، بسیاری از مقالات فلسفی توسط نویسندهای با نام ساموئل فورمی که از اوگنوها و ساکن برلین بود، به رشته تحریر درآمدهاند، مقالاتی که بخشی از آنها از اثری با عنوان «دانشنامه جامع» از هاینریش تسدلر آلمانی نشأت میگرفتند.
اثری که بین سالهای 1732 تا 1754 در شصت و چهار جلد و چهار جلد متمم به انتشار رسید، «دانشنامه جامع» نیز به نوبه خود از لحاظ فلسفه مبتنی بر اثری با عنوان «دانشنامه فلسفی» بود که توسط اندیشمندی آلمانی با نام یوهام گئورگ والخ به رشته تحریر در آمده بود.
با این وجود دانشنامه یا آنسیکلوپدی، دستاوردی برای قرن هیجدهم باقی ماند. در مجموع نزدیک به دویست نویسنده که بخشی از آنها چندان شناخته شده نیستند، مقالات و مطالب کوچک و بزرگی برای این اثر مهم به نگارش درآوردند، حتی ولتر نیز در این دانشنامه مشارکت داشت، با این همه وی همواره فاصله خود را با آن حفظ میکرد. در مجموع بار اصلی این کار بر عهده دالامبر و دیدرو بود و بعد از کناره گیری دالامبر، دیدرو به تنهایی چنین وظیفهای را به پایان رساند.
دالامبر فرزند نامشروع یک ژنرال ارتشی و یک بانوی اشراف زاده بود که سالن معروفی را در پاریس اداره میکرد. وی که در ابتدا به عنوان یک فرزند سر راهی توسط مادرش رها شده بود، تحت حمایت پدرش رشد کرد و آموزش دید. دالامبر با بیست و سه سال سن به عنوان یک دانشمند علوم طبیعی و ریاضی دان با استعداد به عضویت آکادمی علوم درآمد و بعدها به سمت دبیری آن منصوب شد.
مهمترین اثر وی «رساله مقدماتی دانشنامه» است که در آن وی تلاش میکند از «علوم» زمان خود صورت برداری نماید. تقسیم بندی وی از شناختها، از تقسیم بندی فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی تبعیت میکند که پیش از این شناختها را بر اساس معیارهای روانشناختی منظم کرده بود (یعنی تقسیم بندی تواناییهای ذهن به عقل، حافظه و تخیل)، عقل و خرد خاستگاه علوم و فلسفه است، فلسفه که هنوز از سایر علوم جدا نشده بود.
دالامبر در تقسیم بندی فلسفه تا حد زیادی از فیلسوف آلمانی کریستین ولف پیروی میکرد، به این ترتیب که وی بین یک «متافیزیک عام» یا هستی شناسی و یک «متافیزیک خاص» تمایز قائل میشد و این متافیزیک خاص را بر اساس سه موضوع اصلی آن به خداشناسی از جمله الهیات وحی، انسان شناسی و علوم طبیعی طبقه بندی مینمود. در چنین توصیفی که به صورت گستردهای به عنوان یک توصیف انقلابی مورد تمجید قرار گرفته، به صورت شگفت انگیزی طرحی محافظه کارانه مطرح است.
دالامبر البته «روح فلسفی سیستم» را مورد انتقاد قرار داد و به جای آن خواستار یک روح سیستماتیک در همه پژوهشها شد. در سال 1758 دالامبر از مسئولیت انتشار دانشنامه کناره گیری نمود تا خطری متوجه موقعیت وی در آکادمی نشود.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب عصر روشنگری