مرحله دوم انقلاب
همزمان مرحله دوم و افراطی انقلاب، وحشت خونین شروع میشود. هنگامی که ارتش پروس و اتریش برای کمک به پادشاهِ تحت فشار قرار گرفته به پاریس نزدیک میشود، جمعیت هیجان زده به زندانهای محل حضور اشرافیان و روحانیون که از سوگند به قانون اساسی خودداری کرده بودند، هجوم میبرند.
این زندانیان در قتلهای سپتامبر سال 1792 کشته میشوند. در کنوانسیون ملی فرانسه ژیروندنهای میانه رو بینتیجه به مبارزه با تحریکات ژاکوبنها میپردازند، ژاکوبنهایی که توسط ژرژ دانتون و ماکسیمیلیان روبسپیر رهبری میشدند.
لوئی شانزدهم پادشاه فرانسه به جرم خیانت به کشور به مرگ محکوم شده و در ژانویه سال 1793 به دار آویخته میشود، بعدها همسر اتریشی وی ماری آنتوانت که یک خارجی منفور به شمار میرفت نیز به سرنوشت مشابهی دچار میگردد.
به دنبال آن بسیاری از ژیروندنها مورد تعقیب و آزار قرار گرفته و اعدام میشوند، در نهایت روبسپیر رقیب خود دانتون که خواهان خاتمه یافتنِ خونریزیها شده بود را نیز به قتل میرساند. فرانسه حال توسط کمیته رفاه به ریاست ماکسیمیلیان روبسپیر اداره میشود.
الویت اول سرکوب خونین قیامها در فرانسه توسط گارد انقلاب است، وی در نظر دارد فرانسۀ کاملاً جدیدی به وجود آورد، به همین منظور روبسپیر «تقویم انقلاب» را به اجرا میگذارد، کشور را به مناطق جدید اداری تقسیم میکند و یک مذهب دولتی برای پرستش «وجود متعال» مقرر میگردد.
وی به صورت آشکاری اطمینان دارد که با تصفیه همه مخالفان خود میتواند قلمروی فضیلت را ایجاد نماید. اما در بیست و هفتم ژوئن سال 1794 شورشی در کمیته رفاه به وجود میآید، زندگی هیچ شخصی دیگر در امان نیست، روز بعد روبسپیر بعد از یک تلاش نافرجام برای خودکشی، اعدام میشود.
یک شورای مدیریت میانه رو جایگزین کمیته رفاه ژاکوینها میشود، شورایی که سعی در احیا و بازسازی اوضاع مالی کشور و تشکیل ارتش برای مقابله با پروس و اتریش دارد، چون این دو کشور در سال 1792 بار دیگر در تلاش بودند تا جمهوری تازه تأسیس فرانسه را در دومین جنگ ائتلافی به زیر سلطه خود درآورند.
در سال 1799 ژنرالی قدرتمند به نام ناپلئون بناپارت شورای مدیریت را سرنگون میکند و به عنوان کنسول اول و بعدها به عنوان امپراتور فرانسویها، قدرت را در فرانسه به دست میگیرد.
هنگامی که انقلاب فرانسه آغاز شد، تقریباً همه قهرمانان و شخصیتهای مهم روشنگری از دنیا رفته بودند، به همین دلیل درگیری مستقیمِ «فیلسوفان» در وقایع سیاسی وجود نداشت. بیشتر دانشنامه نویسانی که همچنان زنده بودند نیز با روشنگری مخالفت کردند.
برگرفته از کتاب عصر روشنگری
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم