سینمای شوروی
برنامهریزی موضوعی در دههی 1920 بسان یکی از ابزارهای اصلی کنترل و نظرات بلشویکها بر سینمای شوروی در نظر گرفته میشد که حکومت شوروی از آن برای اقناع تودهها به عدالت رژیم سوسیالیستی و نیاز به انجام وظایف خواستهشده از ایشان استفاده میکردند.
پس از شکست طرحهای موضوعی اولیه در اواخر دههی 1920 و اوایل دههی 1930، حزب و ادارهی سینما سعی کرد تا برنامهریزی موضوعی را در طول سالهای باقیمانده از آن دهه، هم از جنبهی ایدئولوژیک و هم ازلحاظ سازمانی تقویت کند.
این راهبرد بدون شک تأثیرات قابلتوجهی بر صنعت سینمای شوروی باقی گذاشت اما نه تغییراتی که رهبران حزب و ادارهی سینما از آن انتظار داشتند. شواهد بجای مانده از این راهبرد، گواه رو به ضعف نهادن دائمی برنامهریزی موضوعی از سالهای میانی تا اواخر دههی 1930 و عدم تولید فیلمهای سینمایی به مقدار قابلقبول است.
آنچه در این میان بیش از همه اهمیت دارد، تقویت استفادهی ابزاری از طرحهای موضوعی برای نظارت بر محتوای ایدئولوژیک فیلمها پس از سالهای پر هرجومرج اولیه است. بااینحال، بدیهی است که برنامهریزی موضوعی نمیتواند تضمینی برای صحت سیاسی و ایدئولوژیک محتوای یک فیلم باشد.
از دیدگاه حزب «موفقیت» اصلی در محدود کردن امکانات موضوعی و جلوگیری از دوری گزیدن فیلمنامهنویسان از مضامین سوسیالیستی به هر شکلی بود. اگرچه تا پایان دههی 1930، برنامهریزی موضوعی تأثیر زیادی بر ماهیت تولید فیلم در شوروی داشت اما آشکارا تأثیری بسیار منفی و کاملاً متفاوت با اهداف تدوینکنندگان آن در پی داشت.
در حقیقت شیوهی تفکری دفاعی با هدف حفاظت از میراث انقلاب اکتبر و سیاستهای حال و آیندهی حکومت شوروی بود که به برنامهریزی موضوعی در سینما یاری رساند. بااینوجود اتخاذ همین حالت تدافعی و وسواس آن به همراه تفسیرهای «صحیح» از ارتباطات گذشته در زمان حال بود که بهگونهای متناقض، برنامهریزی موضوعی را تضعیف میکرد.
ناکامی فیلمها در انطباق با معیارهای مبهم و خودسرانهی سیاسی حزب و افراد، صنعت سینمای شوروی را در دههی 1930، تقریباً بهزانو درآورد، چراکه بسیاری از فیلمهای سینمایی محصول این صنعت، در پیچوخمهای دیوانسالاری، ناپدید و فراموش شدند.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب سینمای شوروی (سیاست و اقناع در دوره استالین)