علم ژنتیک
منشأ علم ژنتیک معمولاً به گرگور مندل نسبت داده میشود که هزاران آزمایش تکثیری با گیاه نخودفرنگی را در حدود سال 1860 انجام داد.
او اولین قوانین ژنتیک را پایهگذاری کرد که تا امروز با برخی استثناها و پیوستها، از اعتبار کافی برخوردارند. متأسفانه، کارهای مندل برای بیش از 30 سال کاملاً نادیده گرفته شد.
پس از سال 1900، شخصیت اصلی در زمینه ژنتیک توماس هانت مورگان است که مگس میوه را به عنوان یک مدل برای مطالعات ژنتیکی معرفی کرد.
آزمایشگاه مورگان مرکز چند پیشرفت مهم از جمله نقشهبرداری ژنها روی کروموزوم و ایجاد جهش (موتاسیون) به صورت مصنوعی از طریق تشعشعات پرانرژی بود.
بیولوژی مولکولی دانشی بسیار فراتر از ساختار و بیوشیمی است. یک زیستشناس مولکولی واقعی باید توضیح دهد که چگونه اطلاعات مورد نیاز برای تولید ساختارها و فرآیندهای بیولوژیکی ذخیره، بیان و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند.
این وظیفه در حوزه ژنتیک است. ژنتیک (آنچه ما امروزه بعنوان ژنتیک ”کلاسیک“ میشناسیم) قبل از اینکه هر چیزی در مورد فرآیندهای مولکولی درگیر شناخته شود، توسعهی بسیار اندکی داشت.
با این حال انگیزه و مسیر حیاتی برای علم جدید ژنتیک مولکولی را فراهم کرد. بنابراین، مناسب است اندکی در مورد آن صحبت کنیم.
دانش ژنتیک مطالعه نحوهی وراثت است. از قدیم الایام، فیلسوفان و پرورش دهندگان گیاهان و جانوران دریافته بودند که شباهتهایی بین والدین و فرزندان آنها وجود دارد.
اما هر توضیح کمّی برای چگونگی انتقال صفات و اینکه کدام صفات خود را نشان میدهد، برای مدتها بیپاسخ مانده بود.
نظریههای موجود در آن زمان، ایدههای بدتعریف شدهای مانند ”اختلاط مایعات ژنتیکی“ را برای توصیف ویژگیهای فرزندان میپنداشتند.
تا اینکه در اواسط قرن نوزدهم بود که اولین تحلیل دقیق در این زمینه انجام شد. شایان ذکر است که این کار توسط هیچ یک از زیستشناسان برجستهی آن زمان انجام نشد، بلکه توسط یک راهب گمنام اتریشی، گرگور مندل، که راهبی آگاستینی بود انجام پذیرفت.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب تکامل زیست شناسی مولکولی