دربار و علمای شیعی دوران قاجار، در حینِ داشتن مدرنیته، سعی در حفظ ساختار متافیزیک جامعۀ ایران در برابر رخدادهای «مدرنبودن» داشتند؛ بهبیاندیگر، انرژی انقلاب در ماهیت مدرن که از رنسانس برخاسته بود، در ایران به تفاله تبدیل شده بود.
دربار و علمای شیعی
تفالۀ مدرن ایرانی، روح انقلاب را از دست داده و تطبیق با متافیزیک سنت دینی بهجای تغییر شکل وضعیت تاریخی نشسته بود. در دوران پیش و پس از مشروطه بحث درخصوص عدالت اجتماعی، ناامنی اجتماعی و مصائب اقتصادی در میان بود اما تلاشی برای بهبود وضعیت رعیت و دیگر گروههای فرودست انجام نگرفت.
به مسئلۀ بهداشت و آموزش زنان پرداخته شد اما کسی از حقوق اجتماعی و تساوی زنان با مردان چیزی را پررنگ نکرد. همچنین تلاش برای آموختن علم ترجمهشدۀ مدرن در ایران انجام شد اما درنهایت باید منطبق بر محتوای علم بیان فقه قرار میگرفت.
سانسور دیدهها و شنیدهها دربارۀ فرهنگ مدرن غرب ازسوی دربار از ترس برانگیختهشدن میل تحولخواهی، به خلسه براساس استشمام مخدر تفالۀ فرهنگ مدرن منجر شد. ناصرالدینشاه بهگفتۀ امینالدوله مرتب یادآوری میشده است که «نوکرهای من و مردم این مملکت باید جز از ایران و عوالم خودشان از جایی خبر نداشته باشند و بالمثل اگر اسم پاریس یا بروکسل نزد آنها برده شود ندانند ایندو خوردنی است یا پوشیدنی» .
همچنین عبدالله مستوفی بیان میکند که «کسی جرئت بیان اوضاع و ترتیبات اجتماعی و سیاسی ملل و دول اروپا را» نداشت بنابراین، این همان مصرف تفالۀ مدرن بهمثابه مخدری برای رفتن در خلسۀ تجربۀ موقعیت مدرن است.
ضرورت ایجاد تحول اما در تطابق با سنت پادشاهی و محتوای سنت دینی، سبب زدودن ویژگی انقلابی از ماهیت پیادهکردن مدرنیته شد، درحالیکه کانت، فیلسوف بزرگ دورۀ مدرن، در پاسخ به چیستی روشنگری بهمثابه ماهیت اصلی مدرنیته چنین میگوید:
«برای [دستیابی به] این روشنگری به هیچچیزی نیاز نیست مگر آزادی؛ تازه آنهم به کمزیانترین نوع آن، یعنی: آزادی کاربرد عقل خویش در امور همگانی به تمام و کمال» بههمینسبب، وقتی شوق تغییر ایجاد میشود اما تغییر عملیاتی نمیشود، خلسه ایجاد میکند و روح متافیزیک دوباره بر فراز فیزیک میچرخد.
همچنین در زمان مشروطیت و هنگام نوشتن قانون اساسی، آیتالله شیخ فضلالله نوری پیشنهاد نظارت پنج فقیه بر قوانین تصویبشده را داشت تا با قوانین اسلام تداخل نداشته باشند و این، وظیفۀ فقها در زمان غیبت امام زمان بود. در بین علمای مشروعۀ مشروطهطلب و علمای مشروعه چند نکته مشترک بود و آن، هماهنگی قوانین عرفی تصویبشده در مجلس با قوانین شرعی بود.
قوانین شرعی، براساس دستورهای رسیده از جانب خداوند و قوانین عرفیْ تنظیمشده براساس انسان است، بنابراین، حفظ برتری قوانین اسلام بر قوانین عرفی، نشان از رویارویی جنبههای متافیزیک سیاسی و فیزیک سیاسی در ایران دوران مشروطیت دارد.
در این زمینه: رضا شاه و حذف علما
برگرفته از کتاب سیاست متافیزیک و فیزیک در ایران معاصر