ماکس وبر به شکست امپراتوری آلمان مبتنیرویکرد کلی سیاسی ماکس وبر - نشر پیله

رویکرد کلی سیاسی ماکس وبر

کتاب ماکس وبر فیلسوف سیاستمدار و دانشمند
Rate this post

رویکرد کلی سیاسی ماکس وبر را که در طی زمان بدون تغییر باقی ماند، و حتی امروزه نیز معتبر است. اگرچه، بعد از شکست آلمان در سال 1918 پیشنهاداتِ انضمامی او برای سیاست و مدیریت آلمان در امور بین‌المللی به‌شدت تغییر کرده بود. از همان ابتدا، تفکر سیاسی ماکس وبر به آنچه قرار بود در آینده محقق شود توجه داشت.

رویکرد سیاسی

اکنون چه چیزی می‌تواند هدف باشد؟ چه چیزی در محدودهٔ امکان قرار دارد؟ مثل همیشه، در مواجهه با موقعیت جدید، اولین و مهم‌ترین چیزی که مطالبه می‌کرد صداقت بود. هر فردی و کل مردم موظف به «خودانضباطی در باب صداقت» هستند.

صداقت مستلزم به رسمت شناختن این واقعیت است که دوران جایگاه آلمان به‌عنوان قدرت جهانی به‌صورت غیرقابل برگشتی گذشته است. این بینش نشان می‌دهد که هر تلاشی برای تغییر این وضعیت تنها می‌تواند به قماری غیرمسئولانه منجر شود (بینشی که ماکس وبر حتی در پایان جنگ جهانی اول تشخیص داده بود). در حال حاضر، چنین نگرشی ممکن است یک توهم ایجاد کند، اما نمی‌تواند به چیزی جز فاجعه‌ای جدید و شدیدتر منجر شود.

پاسخ ماکس وبر به شکست امپراتوری آلمان مبتنی بر فهم و ادراک بود، نه مبتنی بر اراده. ارادهٔ خود را تابع فهم قرار می‌داد. اما او با ملاحظهٔ شرایط آن زمان، به آیندهٔ آلمان امیدوار بود، مشروط بر اینکه روح صداقت، بدون خیال­پردازیِ واهی، در آن وارد شود. رکن مفروض شرایط آن دوران، ملت آلمان بود. مردم آلمان زندگی می‌کنند. زمانی که قدرت دولت در سال های 1981-1919 افول کرده بود، ماکس وبر وفاداری خود به مردم را دوباره اظهار کرد.

پیش‌نیاز تعقل در تفکر سیاسی دانش ابژکتیو است. اما روحی که آن تعقل را راهبری می‌کند چیست؟ ما سندی از گفت‌وگو میان ماکس وبر و شومپیتر داریم، که ممکن است به‌عنوان نمادی از یک موضوع در نظر گرفته شود که اگر در این گفت‌وگو متبلور نمی‌شد، نمی‌توانست به این شکل کوتاه معنای خود را منتقل کند. هر دو در یک قهوه‌خانه در وین، در حضور لودو موریتز هرتمان و سوماری، همدیگر را ملاقات کرده بودند. شومپیتر اظهار کرد که چقدر از انقلاب روسیه خوشحال است. سوسیالیسم دیگر بحثی بر روی کاغذ نیست، بلکه اکنون باید قابلیت خود را اثبات کند. ماکس وبر با هیجان شدید پاسخ داد:

 کمونیسم در این مرحله از توسعهٔ روسیه عملاً یک جنایت است، مسیری است که به فلاکت بی‌نظیر انسان و به فاجعه‌ای وحشتناک ختم می‌شود. شومپیتر پاسخ داد: «به احتمال زیاد [این­طور خواهد شد]، اما چه آزمایشگاه خوبی». وبر با خشم پاسخ داد: «آزمایشگاهی پر از تپه‌های اجساد». شومپیتر پاسخ داد: «چنین چیزی را می‌توان در مورد هر اتاق تشریحی گفت». هر تلاشی برای منحرف کردن بحث آنها ناکام ماند.

ماکس وبر به‌طور فزاینده‌ای خشمگین و پرسروصداتر می‌شد و شومپیتر به‌طور فزاینده‌ای طعنه‌زن و خاموش می‌شد. مهمانان دیگر با کنجکاوی گوش می‌دادند تا اینکه وبر از جا برخاست و فریاد زد «من بیشتر از این نمی‌توانم تحمل کنم»، و با شتاب بیرون رفت، به دنبال او هارتمان کلاهش را برد. شومپیتر در حالی که بعد از او آنجا را ترک کرد با لبخند گفت: «چگونه یک نفر می‌تواند در قهوه‌خانه اینطور فریاد بزند؟» در اینجا این سؤال مطرح می‌شود:

هر شخصی با چه روحیه‌ای به دنبال ابژکتیویتهٔ علمی و عاری از ارزش است؟ این سؤال را نمی‌توان با هیچ دانش علمی داوری کرد. دلم برای ماکس وبر و «بی‌تدبیری» شکوهمند او می‌سوزد، هرچند وبر خودش، برخلاف رویهٔ خالی از احساس دنیای روشنفکری، از چنین حوادثی ابراز تأسف می‌کرد. در اینجا او دانشمندی بود که هرگز حتی برای لحظه‌ای مسئولیت انسانی خود را فراموش نمی‌کرد و کسی بود که هرگز نسبت به «بی‌تفاوتی علمی» که در واقع کاریکاتوری از آرامشِ حاصل از تعالی است، تقصیرکار نبود. درمورد ماکس وبر گفته شده که ممانعت وی از قضاوت‌های ارزشی و عینیت‌گراییِ او، در واقع، روح، اراده، و عملِ وی را از کار می‌اندازد. [اما] برعکس آن درست است.

در این زمینه: ماکس وبر ملی گرا

برگرفته از کتاب ماکس وبر سیاستمدار، فیلسوف و دانشمند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *