شخصیت والنتینوس این آموزگار گنوسی، مکتبی را پایه‌گذاری کرد که با رواج یافتن آن - نشر پیله

شخصیت والنتینوس

کتاب اسطوره سوفیا
Rate this post

والنتینوس

زمانی که بحث از شخصیت مونث حکمت در کیش گنوسی به میان می‌آید، ،نام والنتینوس، فیلسوف مصری، به عنوان سر آمد تمامی آموزگاران می‌درخشد. والنتینوس در حدود ۱۰۰-۱۱۰ میلادی در مصر زاده شد و در اسکندریه به تحصیل فلسفه پرداخت و احتمالا در همان زمان مسیحی شد. به نظر می‌رسد که او نویسنده‌ای مستعد و شاعری خوش قریحه بود.

این آموزگار گنوسی، مکتبی را پایه‌گذاری کرد که با رواج یافتن آن، خشم آباء کلیسا همچون ترتولیان و ایرنائوس را برانگیخت و آنها والنتینوس را بدعتگذار معرفی کردند. انجیل حقیقت اثر ارزشمندی است که بر اساس شواهد به دست والنتینوس نگاشته شده است و دربردارنده‌ی اسطوره‌ی سوفیا با زمینه‌ای مسیحی است.

دیدگاه‌های والنتینوس، از مکاشفه‌ای که یه صورت تجربه‌ای شخصی بود و در آن کودک نوزادی را رویت کرده بود، نشات گرفت. بنابر مزموری که منسوب به او است، این بصیرت “اسطوره ای غمناک” را به او الهام کرده و چگونگی ماهیت قلمرو متعالی، جریان آفرینش و نجات را برایش روشن ساخته است.

این اسطوره با شکل گیری پله‌روما آغاز می‌شود که از ائون یا موجود روحانی کامل و ازلی به نام پدر نخستین و همسرش سکوت، سی ائون در پانزده جفت صادر می‌شوند و پله‌روما را تشکیل می‌دهند.

آخرین ائون که سوفیا نام دارد در اشتیاق شناختن پدر می‌سوزد و پس از شکست در دریافتن ذات پدر، دست به آفریدن هویتی در خارج از پله روما زد که دربرگیرنده‌ی احساسات منفی او است و دمیورژ یا صانع نام دارد.

در واقع، جهان مادی از غم، ترس و سردرگمی به وجود آمد. در طی صورت پذیرفتن این اتفاق، دو سوفیا به وجود می‌آیند؛ سوفیای نخست عاری از مشکل به جایگاه اصلی خود باز می‌گردد و سوفیای دوم که از این عمل نادرست به وجود آمده است، به خارج از قلمرو می‌رود.

پدر بزرگی به در خواست ائون ها، زوج ائون دیگری را صادر می‌کند: مسیح و روح القدس. مسیح به پله‌روما آرامش را باز می‌گرداند و دیگر ائون‌ها، عیسی را می‌آفریند تا به عنوان ثمره ی پله‌روما، سوفیا را نجات بخشد. از خوشحالی و میل به بازگشت سوفیا، نفوس خیری شکل گرفتند که باید با طی کردن راه کمال به پله‌روما بپیوندند. انسان‌ها که نفوس نیک در ایشان وجود دارد، در برابر منجی حامل معرفت سه واکنش نشان می‌دهند؛ دسته‌ی مینوی او را شناخته و همراهی می‌کنند، دسته‌ی روحی ه مرور او را می‌پذیرند و دسته‌ی مادی به مخالفت می‌پردازند.

اسطوره‌ی سوفیا در روایت والنتینوسی دارای اهمیت بسیاری است. کیسپل، در مقام یکی از گنوسی پژوهان مشهور، درباره‌ی این اسطوره دیدگاه خود را چنین بیان می‌کند که سوفیا به نوعی فلسفه‌ی معاصر و سقوط آن را نشان می‌دهد. اینکه ذهن انسان مانند سوفیا هرگاه بخواهد خدا را درک کند، شکست خورده و کور می‌شود.

در واقع، این اسطوره با نگاهی روانشناسانه سعی در بیان این نکته دارد که ذهن دارای محدودیت‌هایی است و خدا امری ناشناختنی است. به عبارتی دیگر، می‌توان گفت که درک خدا تا آن حد ناپسند است که سوفیا با این عمل خود شر را به وجود آورد. اگر سوفیا همان حکمت دانسته شود، پس حکمت آن است که به کنه ذات خدا پی نمی‌توان برد.

این اسطوره از سوفیا در بعد اجتماعی نیز حائز اهمیت است. شخصیت زنانه‌ی حکمت بر دیدگاه والنتینوس و شاگردانش نسبت به زنان تاثیر گذاشت. بر این اساس، رابطه‌ی جنسی میان مرد و زن ارزش معنوی یافت و اینطور معنی شد که هر فرد باید به تقدس این عمل توجه کند. در یکی از متون بازمانده‌ی والنتینی، چنین آمده است: «هر کس در این جهان زندگی کند و زنی را دوست نداشته باشد، چنانکه با وی یکی گردد، بر حق نیست و به حقیقت نخواهد رسید؛ و او که از این جهان بُوَد و با زنی یگانه شود، به حقیقت دست نخواهد یافت، چه او تنها از روی شهوت عشق ورزیده است.

پیروان والنتینوس با این دیدگاه، زنان را در دستگاه کلیسایی خود برابر با مردان می‌دانستند. بر اساس شواهدی که در آثار انتقادی ایرنائوس و ترتولیان نسبت به مرقس، یکی از مهمترین شاگردان والنتینوس، می‌توان یافت، او کسی بود که در مراسم عشای ربانی شراب را نماد خونِ «لطف» که جنبه‌ی مونث الهی است، می‌دانست و زنان بسیاری را جذب گروه خود کرد. این امر تا حدی دارای اهمیت بود که حتی همسر یکی از شماسان ایرنائوس به کلیسای او پیوست. او زنان را پس از مراسم تشرف پیشگو خوانده و در مراسم عشای ربانی مقام کشیش را به آنها اعطا می‌کرد.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب اسطوره سوفیا

ناموجود
48000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *