یکی از مهمترین شخصیتهای جامعهشناسی تاریخی نوربرت الیاس است که بر اساس مطالعه تطبیقی گسترده منابع تاریخی به تدوین نظریه قابلتوجه و بدیعی درباره فرایند متمدنشدن پرداخت.
تمدن
بخشی از اصالت نظریه الیاس در امکانناپذیری ارجاع آن به هر مکتب جامعهشناختی از پیش موجود است. علاوه بر نظریه فرایند متمدنشدن، الیاس بهعنوان خالق مفهوم دومی تحت عنوان پیکربندی شناخته میشود که باعث توصیف کار وی بهعنوان جامعهشناسی «پیکربندی» یا نظریه «پیکربندی» میگردد.
صحبت درباره تأثیرات جامعهشناسی نوربرت الیاس دشوار است. خود الیاس در مورد آنها صحبتی نکرد و اشارههای زیادی به منابع الهام خود نداشت. با این حال، جهتگیری علمی الیاس بسیار تحتتأثیر جامعهشناسی ماکس وبر و برادرش آلفرد قرار داشت. درک الیاس از جامعهشناسی و مفهوم «پیکربندی» او هم شباهتهای نزدیکی با اندیشههای جامعهشناس آلمانی جورج زیمل دارد. با این همه، الیاس با جامعهشناسی فرانسوی هم آشنا بود و نظرات وی در مورد برخی مسائل بهنحو شگفتآوری به امیل دورکیم نزدیک بود.
افزون بر این، مطالعه الیاس درباره فرایند متمدنشدن آشکارا تحت تأثیر روانکاوی زیگموند فروید قرار داشت. بهویژه، موجودیت مهم روانشناختی که توسط فروید بهعنوان «فراخود» نامیده شد از سوی الیاس بهعنوان نتیجه فرایند تاریخی بلندمدت روانکاوی دیده میشود.
کتاب جامعه درباری (الیاس، 1983) نسخه بازنگریشده کتاب منتشر نشده الیاس با عنوان انسان درباری است که در سال 1933 بهعنوان پیش نیاز شغل مدرسی دانشگاه انجام شد. الیاس در این کتاب به مطالعه نقش محوری دربارهای سلطنتی در اروپای قرون 17 و 18 پرداخت.
بهطور اخص، او به بررسی شکلبندی دربار مطلقه در فرانسه – بهویژه دربار لوئی چهاردهم و پیشینیان مستقیم آن یعنی هنری چهارم و لوئی سیزدهم- میپردازد. الیاس به توصیف و توضیح روند توسعه جامعه درباری بهعنوان شکلبندی نخبهگرایانه دولت مطلقه میپردازد. علاقه وی به ساختار و نظم جامعه درباری متمرکز است که در آداب و عقلانیت خاص زندگی درباری انعکاس مییافت. الیاس بر اساس منابع ادبی مانند خاطرات سن سیمون و بسیاری از درباریان دیگر به بررسی مناسک و آداب جاری در دربار ورسای میپردازد.
الیاس نشان میدهد که زندگی در جامعه درباری نیاز به خودکنترلی و انضباط زیاد است. اشراف ساکن در دربار، به اندازه هر یک از کارمندان دولت، تحت فشار سنگین آداب معاشرت درباری قرار داشتند. افزون بر این، حتی خود پادشاه هم در معرض این فشار بود. بخش مهم آداب احترام به آزادیها و محدودیتهای موقعیتهای خاص بود.
برتر بودن بر کسی در جایگاه بالاتر ممنوع بود و غیرقابل تصور بود که زیرسایه کسی در موقعیت پایینتری قرار بگیرید. این موضوع شامل خانهها ، تعداد خدمتگزاران در هر خانه، پوشاک، مبلمان، غذا، کالسکهها، مهماننوازی، سرگرمی و چیزهای دیگر بود. اشراف مجبور بودند هزینههای خود را مطابق تعهدات خود تعیین کنند تا درآمدشان، که اغلب منجر به بدهی میشد.
از دید ناظر مدرن، تحت تأثیر سرمایهداری معاصر، بیشتر هزینههای اشرافی غیرقابلفهم و غیرعادی بهنظر میرسد. وقتی به اشراف فرانسوی قرن 18 مینگریم ممکن است شگفتزده شویم که چرا وقتی او به ورطه بدهی افتاد، هزینههای خود را کاهش نداد. اما غیرمنطقی دانستن این رفتار اشرافی و کاربرد منطق مدرن سرمایهدارانه برای فهم آن – طبق گفته الیاس – نه تنها زمانپریشانه بلکه بسیار گمراهکننده است.
الیاس نشان میدهد که هزینههای وسیع اعضای جامعه درباری نمایانگر شکل خاصی از عقلانیت متفاوت با عقلانیت اقتصادی سرمایهدارانه است. در برابر عقلانیت سرمایهدارانه مبتنی بر فشار مکانیسمهای اقتصادی، عقلانیت دربار فرانسه تحت فشار مکانیسمهای جامعه اشرافی مطلقگرا پدید آمد. الیاس نتیجه میگیرد که عقلانیت دربار با عقلانیت سرمایهدارانه متفاوت است، اما فینفسه غیر منطقی نیست.
در این زمینه: مضامین کلیدی جامعه شناسی تاریخی
برگرفته از کتاب چشم انداز جامعه شناسی تاریخی