در اوایل سال 1940، صحبتی در مورد گرسنگی دادن به یهودیان ساکن در گتوها در بین کارگزاران محلی مطرح شده بود، اما هیچ مجوزی از سوی برلین در این زمین صادر نگردید.
حتی اگر چنین موضوعی مطابق با نگرش مورخین کارکردگرا باشد، اما نتیجۀ مورد نظر حاصل نگردید. در واقع مقامات و کارگزاران محلی مجبور گشتند با توجه به مداخلۀ برلین، «به نفع اقتصاد مولد گتوها و علیه گرسنگیِ یهودیان تصمیمگیری نمایند».
نابودی یهود
بهواسطۀ این مثال مشخص میگردد که این پرسش بحثبرانگیز در مورد اینکه آیا نابودی یهودیان میبایست «عمدی« (بر اساس هدف هیتلر) یا «کارکردی» (بر اساس خودپویایی سیاست جنگی ناسیونالسوسیالیستی و سیاست نژادی) توضیح داده شود، صرفاً با در نظر گرفتن یکی از این موارد، قابل پاسخگویی نیست و تلفیقی از هر دو مورد لازم است.
از این منظر، پژوهشهای تاریخی اکنون به اجماع پذیرفتهشدهای دست یافتهاند، که «ضرورتِ کشتار جمعی را اجتنابناپذیر جلوه میدهند، کشتاری که نتیجۀ تصمیماتی هستند که همواره هیتلر مسئول و مرجع آنها بوده است». البته مشخص نیست که هیتلر در چه زمانی شروع به بررسی فرآیند نابودی سریع نموده است؛ با وجود این، به طور قطع میتوان مدعی شد که تصمیمگیری هیتلر وابسته به شرایط بوده است.
البته اینکه هیتلر مسئول نهایی این تصمیمات قلمداد میشود، نمیبایست منجر به کم اهمیت جلوه دادن سایر مقامات رایش سوم گردد، چون به موازات گتوسازیِ حدود هشتادوپنج تا نودوپنج هزار یهودی، که بیشتر از مناطق اشغالی تبعیده شده بودند، برنامههای مختلف دیگری نیز برای انتقال یهودیان در حال اجرا بود. به عنوان مثال در وزارت امور خارجه، ایدۀ قدیمیتری در مورد راهحل مسئلۀ یهودیان مبنی بر تبعید آنها به ماداگاسکار، دوباره مطرح شده بود.
- بر طبق چنین طرحی میبایست در این جزیرۀ واقع در سواحل قارۀ آفریقا، یک منطقۀ یهودینشین تحت حاکیت آلمان ایجاد میگردید، این طرح در واقع از این مزیت برخوردار بود که با توجه به موقعیت ماداگاسکار، یهودیان دیگر نمیتوانستند با سایر اقوام تماس برقرار نمایند.
در واقع در وزارت امور خارجه برنامهای برای تبدیل این جزیره به یک گتوی بسیار عظیم وجود داشت، گتویی که بدون برخورداری از هر گونه زیرساختی برای زنده ماندن چهار میلیون یهودی، میبایست به تبعیدگاه آنها بدل میگشت.
در واقع مرگومیر دستهجمعی، هدف از چنین برنامهای بود، برنامهای که البته بدون توافق با انگلستان امکان تحقق آن وجود نداشت و به همین دلیل از پاییز 1940 به بعد، اجرای آن از دستور خارج شد.
بنابراین، «راهحل مسئلۀ یهودیان» از طریق تبعید آنها به شوروی در کانون برنامهریزیها قرار گرفت، بهویژه تبعید یهودیان به مردابهای پینسک واقع در جنوب بلاروس و شمالغربی اوکراین که در ماه مارس سال 1941 مورد بحث قرار گفته بود، شکل جدیتری به خود گرفت.
در این زمینه: نازی ها در اوج امیدواری
برگرفته از کتاب: جهان بینی آدولف هیتلر