مفهوم گسست تاریخی را می‌توان در پساساختارگرایی نظریه انقطاع ها - نشر پیله

نظریه انقطاع ها

کتاب چشم‌ انداز جامعه شناسی تاریخی
Rate this post

مفهوم گسست تاریخی را می‌توان در پساساختارگرایی و نیز نظریه ساختاربندی یافت. میشل فوکو از مفاهیم ارائه‌شده مورخان فرانسوی علم (باشلار، کانگیلم) استفاده می‌کند که در برابر مفهوم تاریخ پیوسته، بر گسست و گسیختگی‌های جداکننده و متمایزکننده دوره‌های مختلف علمی تأکید نمود.

نظریه انقطاع

فوکو این «تاریخ جدید» را در تقابل با تلاش‌های پیشین برای حذف گسست و چپاندن تاریخ در قالب پیوست روایی قرار می‌دهد. در نوع قدیم تاریخ، گسست باعث شرمندگی می‌شد زیرا نشانه بی‌کفایتی حرفه‌ای تلقی می‌گردید. در نوع جدید تاریخ که فوکو با آن شناخته می‌شود، گسست نه یک باگ/اشکال، بلکه یک ویژگی است.

فوکو کاربرد ساختارگرایی را با مفهوم گسستی مرتبط می‌کند که روش دیرینه‌شناختی او از طریق آن به دو هدف اشاره دارد: جستجوی ساختارهای پنهانی که برای دوره‌های طولانی نسبتاً پایدار هستند و یافتن انقطاع‌های رادیکالی که باعث وقفه در چنین ثبات نسبی می‌شوند. دیدگاه فوکو درباره تاریخ از وجود دوره‌های پایدار ساختارها و کردارهای مسلط خبر می‌دهد.

این دوره‌ها با فواصل نسبتاً کوتاهی (شاید چندین دهه) از هم جدا می‌شوند که در آن گذار از ساختار قدیمی به ساختار جدید صورت می‌گیرد. در مفهوم فوکو از تاریخ، با دو ریتم مواجه می‌شویم: اولی نشان‌دهنده ریتم بسیار کندی از دوره بلندمدت است (میراث برجسته مکتب آنال). دومی ریتم تندی از گسیختگی‌ها است (که در تاریخ علم انعکاس یافته است).

اجازه دهید بیفزاییم که فوکو عمدتاً به‌دنبال نشان دادن تفاوت دوره‌های خاص با یکدیگر و در عین حال نحوه تقابل آن‌ها با زمان حال بود؛ او تلاش زیادی برای توضیح چگونگی انقطاع بین دوره‌های منفرد انجام نداد.

رویکرد آنتونی گیدنز به تاریخ از بسیاری جهات به فوکو شباهت دارد. گیدنز رویکرد خود را ضد تکامل‌گرایانه توصیف می‌کند؛ مفهوم تکامل جای خود را به مفهوم اپیزود می‌دهد و تمام زندگی اجتماعی خصلتی اپیزودیک دارد.

عبارت «اپیزودیک» برای طیف وسیعی از فعالیت‌های اجتماعی به‌کار می‌رود: وقتی به توصیف جنبه خاصی از زندگی اجتماعی تحت عنوان اپیزود می‌پردازیم، می‌توان آن را به‌عنوان مجموعه‌ای از کنش‌ها یا رویدادهای دارای آغاز و پایان مشخص دید که نمایانگر توالی خاص است.

گیدنز تاریخ را تحولی اپیزودیک می‌بیند که به‌معنای مجموعه‌ «اپیزودهای بزرگ‌مقیاس» – توالی‌های بلند‌مدت – است که با تغییراتی در خود نهادها یا جوامع مسلط از هم جدا شده‌اند. در کنار این، او به تدوین ایده وجود «آستانه‌های بحرانی» می‌پردازد، یعنی تغییر مرزهای انتقال بین انواع کلی جامعه.

در این زمینه: مضامین کلیدی جامعه شناسی تاریخی

برگرفته از کتاب چشم‌ انداز جامعه شناسی تاریخی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *