ماکس وبر
سرمایهداری با هر تعریفی را میتوان در جوامع بسیاری یافت. پیشینه تجارت “را تا عصر حجر هم میشود دنبال کرد”.
میتوان نمونههای بسیاری از بنگاههایی را یافت که بسیار پیش از عصر مدرن مثل شیوه سرمایهداری با جهتگیری کسب سود اداره میشدند.
وبر اشکال پیشاسرمایهدارانۀ دیگری از سرمایهداری را شناسایی میکند که مارکس درباره آنها حرفی نزده بود مثل سرمایهداری مبتنی بر غنایم، سرمایهداری ماجراجو، تامین هزینه جنگ و غیر. اما برای او مثل مارکس، لزوماً حضور صرف سرمایهداری در بخشهای حیات اقتصادی کافی نیست که اقتصاد یا جامعهای را سرمایهداری کند.
“دورهای را میتوان سرمایهداری دانست که در آن تامین نیازها در شکل و قالب سرمایهدارانه سازماندهی گردد به طوری که در صورت نبود این نوع سازماندهی کل سیستم اقتصادی متلاشی شود”، چیزی که “در غرب رخ داده و حتی در اینجا تنها از میانههای قرن نوزده بود که بدل به شیوه اجتنابناپذیری درآمده است”
سرمایهداریای که وبر بسیار بدان توجه میکند همان “شکل غربی خاص و مدرن سرمایهداری” یا “سرمایهداری بورژوایی هوشمند” است که به خوبی توصیفش میکند. او نیز همچون مارکس معتقد است این مهم به لحاظ تاریخی پدیدهای خاص محسوب میشود.
به علاوه، وجه تمایز آن، و در تضاد با سوءبرداشت مارکسیستی گسترده از دیدگاههای وبر، در سازمان تولید نهفته است. این به خدمت گرفتن دایمی و عقلانی سرمایه “دریک بنگاه تولیدی برای کسب سود به ویژه در صنعت” است که «به طور خاص مدرن» است.
سرمایهداری بورژوایی به تنهایی “نوعی سازمان عقلانی کار را ایجاد کرده که قبلاً هیچ کجای دیگری سابقه نداشته است”
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب سرمایه داری و مدرنیته