پادشاهی سرمایه داری حزب سوسیال دموکرات خود را با پادشاهی - نشر پیله

پادشاهی سرمایه داری

کتاب خیانت به انقلاب
Rate this post

سرمایه داری و سوسیال دموکرات های آلمان

حزب سوسیال دموکرات خود را با پادشاهی و سرمایه‌داری تطبیق داده بود و حال برای دستیابی به یک حکومت پارلمانی و توافق با سایر صاحبین قدرت تلاش می‌کرد. این حزب آماده بود تا در آینده با احزاب راست‌گرای مخالف خود در یک نظام پارلمانی بر سر رسیدن به قدرت به صورت مسالمت‌آمیز رقابت کند و با سایر متحدین خود نظیر حزب مرکزی و حزب پیشرفت نیز از روابط بسیار نزدیک‌تری نسبت به رفقای عهدشکن خود در حزب سوسیال دموکرات مستقل، برخوردار بود.

رابطه بین سران با اعضای حزب سوسیال دموکرات در جریان این روند، شکننده به نظر می رسید، رابطه‌ای که همواره مبتنی بر فرمان‌برداری و یک انضباط سخت‌گیرانه بود.

عبارت تمسخرآمیز «سوسیال دموکراسی پادشاهی پروس» از دوران پیش از وقوع جنگ نشأت می‌گرفت، دورانی که در آن بین «رفقای» حزبی و رهبران آنها یک همبستگی طبقاتی و صمیمیت فراوانی وجود داشت. رهبران حزب سوسیال دموکرات پیش از این انسان‌های ساده‌ای بودند که به زبان مردمان ساده صحبت می‌کردند، اما در این میان با چرخشی ناگهانی به زبان قدرت صحبت می‌کردند.

در حالی که آنها نگرانی‌های فرماندهی عالی ارتش را به اشتراک می‌گذاشتند و برای ویژگی‌های انسانی آنها ازش قائل می‌شدند، طرفداران ساده آنها بیشتر از قبل سخت‌گیری و بی رحمی یک حاکمیت نظامی را احساس می‌کردند. به این ترتیب ایجاد یک یبگانگی و جدایی بین طرفداران و رهبران حزب اجتناب‌ناپذیر بود و برخی از کانون‌های قدیمی حزب سوسیال دموکرات در شهرهایی نظیر برلین، برمن، هامبورگ و لایپزیش، حال به مراکز قدرت حزب تازه تأسیس سوسیال دموکرات مستقل بدل گشته بودند.

حزب سوسیال دموکرات مستقل که از سال 1916 به بعد از تصویب اعتبارات جنگی امتناع کرده بود، سنت‌های سوسیال دموکراسی را مطابق با دوران پیش از جنگ، صادقانه‌تر از اکثریت حزب ادامه می داد. سوسیال دموکرات‌های مستقل شامل طیف وسیعی از نظریات سوسیال دموکراسی پیش از جنگ می‌شدند، از ادوارد برنشتاین رهبر تجدید نظرطلبان گرفته تا کارل کائوتسکی نظریه‌پرداز اصلی «کانون مارکسیستی» حزب و کارل لیبکنشت و رزا لوکزامبورگ انقلابیون فراملی‌گرای «گروه اسپارتاکوس».

البته سوسیال دموکرات‌های مستقل به هیچ وجه یک حزب چپ‌گرای به شدت انقلابی، نظیر بلشویک‌های روسی به رهبری لنین به شمار نمی‌رفتند. این طیف وسیع صرفاً در مخالفت با جنگ و انزجار از اکثریت سوسیال دموکرات وفادار به جنگ با یکدیگراتحاد داشتند، جنگی که از نظر این طیف از مدت‌ها پیش دیگر نه یک جنگ دفاعی، بلکه یک جنگ اشغال‌گرانه امپریالیستی بود.

البته این انزجار دو طرفه بود، اکثریت سوسیال دموکرات به مستقلین به عنوان خائنین به سرزمین پدری می نگریست و از نظر مستقلین نیز اکثریت سوسیال دموکرات‌ها، خائنین به سوسیالیسم و طبقه کارگر به شمار می رفتند.

با این حال شکافی که توسط سیاستمداران در حزب سوسیال دموکرات ایجاد گشته و تلخی و نفرت فراوانی را به همراه آورده بود، از دیدگاه اعضای ساده حزب کاملاً بی‌اهمیت و ناچیز بود. از نظر بسیاری از آنها، اکثریت حزب و مستقلین در اصل شبیه به هم بودند و صرفاً تفاوت بسیار اندکی بین آنها وجود داشت.

از این گذشته اکثریت حزب سوسیال دموکرات هم موافق با صلحی توافقی و مخالف با اشغال‌گری، انضمام سرزمین‌های بیگانه و همچنین ادامه جنگ بود، آنها نیز خواستار دموکراسی و اصلاح در قانون انتخابات بودند و تنها در این زمینه تا حدودی صبورتر و از لحنی ملایم‌تر برخوردار بودند. اکثریت حزب سوسیال دموکرات، با روش‌های مسالمت‌آمیز خود نسبت به «مستقلین» و افراط‌گرایی شدید آنها، از دستاوردهای بیشتری برخوردار گردید، ضمن اینکه آنها هرگز به صورت آشکار از اهداف نهایی و بزرگ سوسیالیستی خود دست برنداشتند.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب خیانت به انقلاب

149000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *