اومانیست و مسیحیتماهیت اومانیست به مسیحیت از حمله به مکتب - نشر پیله

اومانیست و مسیحیت

کتاب بنیادهای اومانیسم رنسانس
Rate this post

انسان گرایی

ماهیت اومانیست به مسیحیت از حمله به مکتب مدرسیون نشأت می‌گیرد که یکی از خصوصیات ویژه خود اومانیسم بود.

مسلم است که حس ضد کشیش‌گرایی بخصوص نسبت به راهبان، اسقف‌ها و کاردینال‌ها وجود داشت ولی این روند قرون یازده و دوازده هم بود.

تفاوت در درجه بندی و حتی نوع هم نیست بلکه صرفاً شکل و نحوه بیان است. اومانیست با تبحر بیشتر در لاتینْ قادر بود نسبت به ضد- گرگوریان یا گیبلین‌ها یا اعضای فرقه‌های رافضی ممنوعه، عقایدش را با رنگ و لعاب بیشتر و در قالب طعنه و تحقیر عمیق‌تری منتشر کند، ولی حقیقتاً  ذاتِ استدلال‌اش تفاوت زیادی با آنها نداشت.

از این گذشته، تعداد افرادی که در قرون چهارده و پانزده در این موضوعات وارد شدند بیش از قرون یازده و دوازده بود و در نهایت، آثار اینها نسبت به گذشتگان بهتر حفظ می‌شد.

چیزی که می‌توانست اثرگذارتر باشد سکوت یا حمله مستقیم به مسیحیت بود، ولی اصلاً این مورد نبود. برعکس، نگاهی به محصولات ادبی و هنری آن زمان، دشمنی بر علیه مسیحیت را نشان نمی‌دهد. در حقیقت، این آثار پر از انگیزه‌های مذهبی بود. و در مقایسه، بیشتر گزاره‌های یک پاپ قرن پانزدهم عیناً شبیه اومانیست‌های موسوم به «ضد مذهب» یا «ضد روحانی» بود.

اینکه تعدادی از اومانیست‏ها مخالف حکمای الهی و اهالی مدرسی بودند نیز بدون مناقشه است، ولی از طرف دیگر بیشترین رویش ناهنجار در ادبیات الهیاتی و فلسفی در همین دوره اومانیسم رنسانس قابل مشاهده است: این فرآورده‌ها مدت طولانی پس از اینکه اومانیسم رنسانس زور خود را زده بود، مدام در حجم زیاد(‌کیفیت آنها لزوماً یکسان نبود) از چاپ‌خانه‌های جدید و پستوهای نسخه‌نویسی بیرون می‌آمد.

برگرفته از کتاب بنیادهای اومانیسم رنسانس

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *