مطالعات هنرشناسی، در مفهوم جدید خودتکامل هنر شناسی - نشر پیله

تکامل هنر شناسی

کتاب زمینه هنر شناسی
Rate this post

نگاهی به سیر تکامل دانش هنرشناسی

مطالعات هنرشناسی، در مفهوم جدید خود، از قرن هجدهم در اروپا آغاز شد.

در آن زمان با قدرت گرفتن فلسفه خردگرایی و گسترش جنبش روشنگری موضوع زیبایی‌شناسی و هنر به عنوان یک رشته مستقل مورد توجه فیلسوفان خردگرا و دانشمندان تجربه‌گرا قرار گرفت و به تدریج از مباحث فلسفه متافیزیک و الهیات دینی و عرفانی جدا شد.

تاریخ تحول و تکامل مطالعات زیبایی‌شناسی و فلسفه هنر بسیار گسترده و پیچیده است و از انبوه جریان‌های فلسفی، مطالعات علمی و مکتب‌های هنری گوناگون در کشورهای مختلف تشکیل شده است.

به منظور آشنایی کلی با فرایند تحولات اساسی در مطالعات هنرشناسی در این جا، به صورت خیلی فشرده، به نقش جریان‌های مهم و چهره‌های تاثیرگذار در این زمینه اشاره می‌شود، که نوعی ارج‌گذاری از کوشش رهروان این راه دشوار، نیز، به شمار می‌آید.

دوران روشنگری و استقلال زیبایی‌شناسی:

دوران روشنگری به مجموعه تحولات فکری و فرهنگی قرن هجدهم اروپا گفته می‌شود که آغاز شکل‌گیری تمدن جدید غربی و گسترش آن در سراسر جهان به شمار می‌رود.

از پیشروان اصلی این جنبش باید از فیلسوفان تجربه‌گرای انگلستان، فیلسوفان اجتماعی فرانسه و فیلسوفان ایدالیست آلمانی یاد کرد که زمینه انقلاب‌های سیاسی و اجتماعی، علمی و صنعتی، و فکری و فرهنگی را در اروپا فراهم ساختند.

یکی از دستاوردهای مهم این دوران پیدایش رشته جدید «زیبایی‌شناسی» و عمیق‌تر شدن مفاهیم و مسائل هنری بود که تاثیر گسترده‌ای در تحولات بعدی داشته است.

«الکساندر بومگارتن» (1762-1714) یکی از فیلسوفان روشنگری و اهل آلمان بود که برای نخستین بار اصطلاح «استتیک» (زیبایی‌شناسی) را ابداع کرد و کتاب مستقل و بزرگی در این زمینه نوشت.

از دیگر چهره‌های برجسته دوران روشنگری، که به مباحث زیبایی‌شناسی و هنر پرداخته‌اند، باید از «ولتر» (1778-1694)، «دنی دید‌رو» (1784-1713) و «شارل باتو» (1780-1713) نام برد. باتو نخستین کسی است که اصطلاح «هنرهای زیبا» را برای متمایز ساختن هنرهای خلاق از هنرهای تزئینی و صنایع دستی به کار برده است.

اهمیت کار بزرگ روشنگران در حوزه مطالعات هنری این بود که موضوع هنر را از تفسیرهای متافیزیکی و عرفانی جدا کردند و با نقد نظرات گذشته به این نتیجه رسیدند که عقل تنها منبع شناخت آدمی نیست، و احساسات و عواطف انسانی نقش تعیین کننده‌ای در زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه دارد.

بنابراین در کنار «علم معقولات» به رشته دیگری مانند «علم محسوسات» نیاز داریم که موضوع آن بررسی ادراکات حسی و فعالیت‌های هنری است.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب زمینه هنر شناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *