مشاهدات روانشناسی لحظه‌ای که رنجی بزرگ بر ما غلبه می‌کند - نشر پیله

مشاهدات روانشناسی

کتاب هنر و بحث جدل
Rate this post

رویدادهای روانشناسی

لحظه‌ای که رنجی بزرگ بر ما غلبه می‌کند، از اینکه جهان پیرامون با خونسردی راه خود را ادامه می‌دهد اذیت می‌شویم. همانطور که گوته در تاسو اشاره کرده: چقدر راحت ما را درمانده و تنها رها می‌کند و مسیر خود را مانند ماه و خورشید و دیگر خدایان ادامه می‌دهد.

این مسئله غیر قابل تحمل هست که خود ما نیز باید با روند مکانیکی فعالیت روزانه خود ادامه دهیم و فعالیت‌های ما نباید متأثر از درد و رنج ما باشد. بنابراین به منظور آنکه هماهنگی بین فعالیت‌های بیرونی و احساسات درون‌مان را برگردانیم دست به فریاد می‌زنیم و طوفانی به پا می‌کنیم، موهای خود را می‌کشیم و در نتیجه با درد و عصبانیت عجین می‌شویم. 
به قدری سرشت ما استبدادی عمل می‌کند که تا وقتی همه دنیا را درگیر زندگی خود نکنیم و وادار به همدردی با خود نکنیم، راضی نمی‌شویم. تنها راه دستیابی به این هدف بدست آوردن دل و علاقه دیگران است، به گونه‌ای که مصائبی که قلب ما را پریشان می‌کند، قلب آن‌ها را هم به درد ‌آورد. 
از آنجا که با مشکلاتی روبه‌رو می‌شویم اغلب کوتاه‌ترین راه را انتخاب می‌کنیم و بارسنگین غم و غصه خود را برای مردمی بازگو می‌کنیم که هیچ توجهی به ما ندارند، با کنجکاوی به درد و دل‌های ما گوش می‌دهند ولی هیچ‌گونه همدلی با ما نمی‌کنند و اغلب اوقات نیز نه‌تنها ناراحت نیستند بلکه از این اوضاع خوشنود هم هستند.  صحبت کردن و تبادل متقابل افکار که همواره با اشاره کوچک خواست همراه است، تقریباً ضرورت جسمی است. با این حال، گاهی اوقات حیوانات بیش از افراد معمولی برای ما ارزش قائلند. 
در وهله اول چنین فردی چه می‌تواند بگوید؟ تنها با مفاهیم است که خشک‌ترین عقاید هم می‌تواند با کلمات تبادل یابد؛ اگر صرفاً فرد رو به داستان سرایی نیاورد یا خبر رسانی نکند به هیچ طریقی ارتباط و مکالمه برقرار نمی‌شود، آنوقت این انسان معمولی برای برقراری ارتباط چه مفاهیمی در دست دارد؟ 
جذاب‌ترین بخش مکالمه، بخش تقلیدی آن است ــــمشخصه‌ای که تجلی یافته است هرگز اینچنین کم نمی‌شود. بهترین فرد را در نظر بگیرید؛ از آنجایی که تنها مفاهیم هستند که قابل انتقالند چقدر می‌تواند در مورد آنچه در درون او می‌گذرد مختصر گویی کند؛ و با این حال، گفتگو با فردی زیرک یکی از بزرگترین لذایذ است.
موضوع این نیست که افراد معمولی چیز زیادی برای گفتن ندارند، بلکه این عقل و خرد آن‌ها است که ایجاب می‌کند که حرفشان را پنهان کنند و بر زبان نیاورند؛ تمرین و ممارست بر این قدرت است که ایجاب می‌کند چنین شخصیت قابل ترحمی داشته باشند؛ بنابراین آنچه به نمایش می‌گذارند نشان از این نیست که چیزی در چنته ندارند بلکه ماسکی است و استتاری برای نهان آن‌ها. 
حیوانات که دلیلی برای این کار ندارند، نمی‌توانند چیزی را پنهان کنند؛ اگر نیم نگاهی به نوع ارتباطی که برقرار می‌کنند داشته باشیم در میابیم که صرفاً ساده هستند و رفتاری دوستانه دارند و از اینرو دوست‌داشتنی هستند. آن‌ها نه با کلمات بلکه با فرم و ساختار و نحوه زندگی و به روشی که تربیت یافته‌اند ارتباط برقرار می‌کنند؛ با دیدی هوشمندانه که بنگریم، می‌بینیم که با روشی دلپذیر و دوست‌داشتنی حرف و احساس خود را ابراز می‌کنند. 
این زندگی متنوع هدیه‌ای است که به بشر ارزانی شده است، کسی که در ابراز وجودی‌اش بسیار متفاوت از خود است؛ در عین حال نیز ذاتاً تفاوتی ندارد و یکسان است. وقتی بازتاب را مستثنی کنیم، بشر زندگی را در شکل ساده خودش می‌بیند؛ زندگی با حیوانات از این لحاظ ساده و زیبا است که زندگی سراسر در لحظه اتفاق می‌افتد: این زمان حال است که حیوان آن را درک می‌کند. در حال زندگی کردن جایی برای پروا نمی‌گذارد، پروایی از فردا وجود نخواهد داشت و ترسی از مرگ نیست و به این ترتیب است که کاملاً با زندگی اخت می‌شود و به زندگی ادامه می‌دهد.
ما  بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب هنر و بحث و جدل
ناموجود
52500تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *