حکومت پهلوی
اتوپیای حکومت پهلوی برای رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ یا مدرنیته با نسخۀ ایرانی، ازسوی طبقهای هدایت میشد که متعلق به فرهنگ والا بود اما جنبش انفصال نیز دارای اتوپیای بازگشت به خویشتن و رهایی از فرهنگ والای غربی بود.
وقتی فرح پهلوی از موسیقی علمی و فاخر، بینالهای نقاشی پیشرو، رقص باله و جشن هنر شیراز حمایت میکرد، ما شاهد ادبیاتی بودیم که احمد شاملو، صمد بهرنگی، جلال آلاحمد و نویسندگانی ازایندست، در قالب ادبیات با زیباییشناسی انقلابی و سیاسی تولید میکردند و این نشان میداد که اتوپیا فقط به فرهنگ والا متعلق نیست؛ ازاینرو، اتوپیای جنبش انفصال توانست اتوپیای فرهنگ والای پهلوی را در هم بشکند و گویی تصویری از درگیری فرهنگ کوچه و خیابان با فرهنگ اشرافی- که در فیلم فارسی تصویر میشد- در عمل به واقعیت تبدیل شد.
در فیلم فارسی دوران پهلوی، دوگانههای مرد شورشی/مرد ظالم، مرد مرد/مرد نامرد، مرد ناموسپرست/مرد نامرد و مرد بیچیز/مرد پولدار مهمترین ساختارهای روایتی فیلم را شکل میدادند که در پایان، مرد اول بر دوم برتری مییافت.
اتوپیای پیروزی بر مرد ستمگر اشرافی همواره در فیلم فارسی وجود داشت و پیروزی جنبش انفصال بر محمدرضاشاه، عملیشدن یک اتوپیای دیرینه در خیالات سینمایی ایرانیان را نشان میداد؛ بههمینسبب، سینمای پهلوی هیچگاه نتوانست بهاندازۀ هنرهای دیگر- مانند هنرهای تجسمی- خودش را بهمثابه هنر پیشرو تعریف کند.
اتوپیای مرد بیچیز شورشی، جهان ایرانی را تصویر میکرد که از اشیای ناچیز و زندگی ساده پر شده است و درمقابلْ مرد اشرافی ستمگر، در جهانی مملو از اشیای لوکس به سر میبرد و درنهایت دست خدا از متافیزیک بر سر مرد شورشی قرار گرفت و او را در خیالات سینمایی و در واقعیت انقلاب، بر مرد اشرافی ستمگر به پیروزی رساند.
علاوه بر پیروزی مرد بیچیز شورشی بر مرد اشرافی ستمگر، این، جهانِ ساده و تهی از اشیای مادی و سرشار از ایمان به متافیزیک مقدس بود که بر جهان پر از اشیا و مملو از مادیت پیروز شد و درنهایت به پیروزی انقلاب پابرهنگان بر جامهداران اشرافی منتهی شد.
بیچیزها بر اتوپیای داراها استیلا پیدا کرد و هر آنچه در ساحت زیباییشناسی فرهنگ والای پهلوی برای ساخت ایران مدرن در قالب تولید اشیا و پرورش جهان مادی به دست آمده بود، در برابر زیباییشناسی متافیزیکْ ارزشهایش را از دست داد.
جنبش انفصال، ماشین مدرن پهلوی را منهدم کرد و این، پیروزی تاریخی رعیت بر ارباب در فرهنگ ایران بود.
ارباب همواره قصر و قلعه داشت و رعیتهای بیچیز، از امکانات مادی محروم بودند اما از دورۀ پهلوی اول به اینسو، ارباب دارای برنامۀ تولید فیزیک مدرن اجتماع ایران و ایجاد صنعت مدرن بود؛ بنابراین، پیروزی بر ارباب پهلوی، برترییافتن بر اتوپیا و برنامۀ حکومتی تولید جهان مادی مدرن بود.
جنبش انفصال، با رمز پیروزی تاریخی پابرهنگان بر اشراف درباری، به تاریخ ماشین پرسرعت پهلوی پایان داد و با متلاشیشدن آن، مادیت جهان اجتماعی ایران، دیگر با ارزشهای ساخت جهان مدرن ایرانی حمایت نمیشد و بدون متولی باقی ماند.
با متلاشیشدن ماشین مدرن پهلوی که محصولش مادیتیافتن جهان متافیزیک ایرانی بود، پرسش اصلی که بارز شد دربارۀ رویکرد هستیشناسی جدیدی بود که در حال شکلدادن به هویت جامعۀ ایران بود و سوگیری آن نسبت به مادیت و فیزیک، برآمده از رژیم پهلوی بود.
بهراستی فیزیک جامعۀ ایران چگونه باید دوباره تعریف میشد؟
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب سیاست متافیزیک و فیزیک در ایران معاصر