شوپنهاور از آن سطح فرهنگی شوپنهاور و روشنگری - نشر پیله

شوپنهاور و روشنگری

کتاب شوپنهاور تاملات و تاثیرات
Rate this post

روشنگری

شوپنهاور از آن سطح فرهنگی طبقه متوسط می‌آید که در آلمان تقش عمده‌ای در حمایت از روشنگری بر عهده داشت. این پسر اشراف زاده گدانسکی هم از سمت پدر و هم از سمت مادر خیلی زود با اندیشه‌های رهایی بخش آشنا شد.

  • والدین او هر دو جمهوریخواه بودند، از اهداف انقلاب فرانسه حمایت می‌کردند و از افاده‌های اجتماعی، تملق گویی و مسلک رعبت مأبانه به دور بودند. پدر شوپنهاور که از حامیان ولتر و از خوانندگان همیشگی مجله تایمز محسوب می‌شد، در تمام عمرش حاضر به پذیرش قرار گرفتن زیر تسلط یک رژیم اشراف سالار نشد.

وی تاجری جهان گرا بود که بواسطه تماس‌های فراوان تجاری‌اش با خارج از کشور، از یک نگرش عمومی جهان میهنی برخوردار شده بود، نگرشی که یوهانا شوپنهاور، مادر آرتور شوپنهاور نیز آن را پذیرفته بود و دنبال می‌کرد.

تربیت اروپایی شوپنهاور تحت تأثیر انگیزه‌های جهان میهنی و تجاری قرار گرفت. او می‌بایست به مردی جهانی و نه یک زیردست و رعبت تبدیل می‌شد. شوپنهاور هم خود را جدا از غرورِ شهروندی والدینش نمی‌دانست، حتی اگر از دیدگاه سیاسی محافظه کارتری نسبت به آنها برخوردار بود.

علاوه بر این یوهانا شوپنهاور که به زبان‌های فرانسوی، انگلیسی و هلندی مسلط بود، عشق به ادبیات روشنگری فرانسه و به خصوص انگلیس را در پسرش برانگیخت.

  • ولتر و استرن به آن دسته از نویسندگانی تعلق داشتند که شوپنهاور از همان سال‌های جوانی با آنها آشنا شد و آنها را تحسین می‌کرد و تا پایان زندگی‌اش نیز از محبوب ترین نوبسندگان وی محسوب می‌شدند.

با این وجود تمام ادبیات روشنگری، کانون جهت گیری‌های فرهنگی شوپنهاور را به وجود آوردند. در میان روشنگران فرانسوی وی برای ولتر و همچنین روسو احترام خاصی قائل بود.

شوپنهاور با هر دوی این اندیشمندان بزرگ که در بسیاری از جهات با هم متفاوت بودند، از ارتباطی مثبت البته نه به اندازه‌ای مشابه برخوردار بود.

  • روسو برای وی به عنوان زمینه سازِ «اخلاقِ ترحم» مورد نظرش مطرح بود، در حالی که ولتر با جبرگرایی خود و «کاندید» فناناپذیرش و همچنین با انتقاد طنزآمیز به خوش بینیِ متافیزیک خردگرایانه موجود در این اثر، به شوپنهاور نزدیک تر بود. تمام فلسفه شوپنهاور به عنوان یگانه تکذیب نظریه لایبنیتس در مورد «بهترین جهان‌های ممکن» محسوب می‌شد.

از لحاظ شوپنهاور، برای نظریه تئودیسه لایبنیتس، «برای این ظهور و شکوفایی گسترده و روشمندانه خوش بینی، نمی‌توان هیچ دستاوردی قائل شد، به غیر از اینکه این نظریه بعدها به بهانه‌ای برای کاندید فناناپدیرِ ولترِ بزرگ بدل گشت».

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب شوپنهاور تاملات و تاثیرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *