ولتر اگر چه اندیشمندی مشهور، با استعداد و سرشار از ایده بود، اما نمیتوان وی را نویسندهای بزرگ یا فیلسوفی مستقل دانست.
نظریات اغلب غیر نظام مند وی در مورد شناخت از تجربه، نظم طبیعت و یا ضرورت فضیلت، همانند گرایش وی به تصورات دادار باورانه از یک موجود هوشمند والاتر، مطابق با مرسومات آن زمان بودند، تمسخر آنچه که وی «خوش بینی» مینامد، نیز سطحی است.
ولتر اندیشمند
با وجود اینکه نظریات سیاسی ولتر بیشتر تحت تأثیر سفرش به انگلستان و نظام پادشاهی مشروطه حاکم بر آنجا بود، اما وی همواره فاصله اش را با مردم حفظ میکرد و بیشتر در جستجوی نزدیک شدن به طبقه اشراف و دربار پادشاهی بود.
- «فلسفه تاریخ» وی نیز (به نظر میرسد این اصطلاح به وی تعلق داشته باشد) مباحثات موجود و به ویژه مباحثات دیوید هیوم را مبنا قرار میداد.
با این وجود هیچ اندیشمندی همانند ولتر در فرانسه به فرآیند نیل به خود آگاهی سازی روشنگرانه تسریع نبخشیده است، از نظر بسیاری وی به عنوان ضمیمهای برای روشنگری فرانسوی مطرح است.
ولتر و مونتسکیو تنها افرادی نبودند که اندیشههای انگلیسی به ویژه در زمینه علوم طبیعی را به فرانسه آوردند؛ فلسفه طبیعی در دهه 1730 باعث ایجاد یک انگلیسی دوستی حقیقی گردید و پیر لوئی موپرتوئی سهمی مهم در این زمینه داشت. این ریاضی دان مستعد که خیلی زود در آکادمی علوم پذیرفت شده بود، پس از بازدید از انگلستان به صورت تمام و کمال خود را وقف نیوتنگرایی نمود و از این منظر به انتقاد از کیهان شناسیِ دکارت پرداخت.
وی بعدها رابطه نزدیک تری با دیوید هیوم برقرار کرد و تلاش نمود با ناشی دانستن ریاضیات از ادراکات حسی به تجربهگرایی عمق بیشتری بخشد. اگر چه موپرتوئی در قانونمندی طبیعت، پشتیبانی برای ایمان دادار باورانه به خدا یافت، اما وی بعدها به تأملات فلسفه طبیعت بخشی ماتریالیستی، بخشی همه خدا انگارانه گرایش پیدا نمود. از سال 1746 میلادی وی رئیس آکادمی علوم پروس در برلین بود.
در این زمینه: روشنگری انگلیسی
برگرفته از کتاب: عصر روشنگری